بازگشت

عبدالرضا خطي


او پسر شيخ حسن و از شاعران برجسته ي قرن سيزدهم هجري است ولي از شرح حال او اطلاعي نداريم.

در هر صورت از شيعيان و محبين ائمه اطهار است که ارادت خود را نسبت به قهرمانان صحراي کربلا به وسيله شعر نشان داده است.



يا مخرس الموت ان سمتک نادبة

من النوادب کيف اغتالک الشجب؟



لو تعلم البيض من أردت مضاربها

نبت و فل شباها الروع و الرهب



و لو درت عاديات الخيل من و طأت

أشلاءه لا عتراها العقر و النقب



راموا بمقتله قتل الهدي فجنوا

عارا تجدده الاعوام و الحقب



اي کسي که زبان مرگ را بسته اي و گريه کننده بر تو مي گريد، غمها چگونه


مي توانست تو را از پاي در آورد؟

اگر شمشيرها مي دانستند که بر چه بدنهايي فرود مي آيند، خودشان مي مردند و لبه هاي آنها از ترس مي شکست.

اگر اسبهاي دونده مي دانستند که بر سينه ي چه کسي گام مي گذارند، نسلشان نابود مي شد يا به بيماري جرب مبتلا مي شدند.

(دشمنان) با کشتن او آرزوي نابودي هدايت را داشتند و با اين کار، ننگ و عاري براي خود گرد آوردند که هر سال تجديد مي شود.