بازگشت

عبدالرحمن بن سعيد بن قيس


استاندار موصل، پدر عبدالرحمان «سعيد بن قيس» از فرماندهان عالي رتبه و جنگجويان نامي عرب، در کنار اميرمؤمنان عليه السلام در جنگ صفين بود و شايد بعد از مالک اشتر در ميان صحابه علي عليه السلام مردي به عظمت او يافت نشود.

او در جنگ صفين، رشادتها از خود نشان داد و فرزند او عبدالرحمان، با وجود آن که نوجوان بود، مردانه در کنار پدر به کمک اميرمؤمنان عليه السلام با معاويه جنگيد.

سعيد، رهبر طايفه ي بزرگ «حمدان» بود و علي عليه السلام فرماندهي کل نيروهاي حمدان در جنگ صفين را به عهده ي او گذاشت.

بعد از جريان حکميت، که ميان ياران اميرمؤمنان اختلاف افتاد، سعيد به خدمت امام آمد و عرض کرد: ما و نيروهايمان از حمدان، تابع امر شماييم و هر چه فرمان دهيد با جان و دل عمل مي کنيم. و در عصر مختار، عبدالرحمن جاي پدر را گرفت و رييس طايفه بزرگ حمدان که از شيعيان علي عليه السلام در عراق بودند، به حساب مي آمد اين مرد از


جناب مختار به استانداري استان موصل انتخاب شد. اما اين وفاداري طولي نکشيد که وي در جريان شورش اشراف کوفه به ضد انقلابيون پيوست، و با مختار درگير شد و به هلاکت رسيد.

«محمد بن اشعث بن قيس» که از جنايتکاران حادثه کربلا و از قتله ي امام حسين عليه السلام از سوي ابن زبير استاندار موصل بود پس از پيروزي انقلاب مختار و بيرون راندن عمال ابن زبير از عراق، به مجرد ورود عبدالرحمان، به عنوان استاندار جديد موصل، «محمد بن اشعث» احساس کرد که ديگر جاي ماندن در موصل نيست و قدرت مقابله با نيروهاي مختار را ندارد، ناچار از موصل گريخت و به روستاي «تکريت» پناهنده شد و در آن جا با سران ضد انقلاب مشغول توطئه شدند و منتظر بودند تا چه حوادثي پيش مي آيد.

او مدتي در موصل ماند، اما روحيه ي فرصت طلبانه و زيرکي خود را بکار برد و احساس کرد مختار فعلا مرد پيروز عراق است، بنابراين توبه نامه اي براي مختار فرستاد و با او بيعت کرد و همراه طايفه خود وارد کوفه شد. که بعد در جريان توطئه عليه مختار، تحت تعقيب قرار گرفت و به «بصره» گريخت و به «مصعب بن زبير» پيوست و در جنگ «مصعب» و مختار کشته شد و به سزاي خيانتهاي خود رسيد.