بازگشت

پرسيدن از حال کوفيان


طبري شيعي گويد:

از راشد بن مزيد نقل شده که: من از مکه همراه حسين بن علي عليه السلام بودم. به قطقطانه رسيديم. از حضرت اجازه خواستم برگردم. اجازه داد. در همان حال حيوان درنده اي را ديدم که امام با او سخن گفت و از حال مردم کوفه پرسيد. گفت: دلهايشان با تو و شمشيرهايشان بر توست. پرسيد: پشت سرت چه خبر بود؟ گفت: ابن زياد، مسلم بن عقيل را به شهادت رساند. پرسيد: کجا مي روي؟ گفت: به عدن. امام پرسيد: آيا آب کوفه را شناختي اي حيوان!؟ گفت: ما از علم تو همان را مي دانيم که به ما آموخته اي. سپس بازگشت، در حالي که مي گفت: «پروردگارت، ستم کننده به بندگان نيست. [1] «گويد: اين کرامتي است از يک ولي، فرزند ولي. [2] .


پاورقي

[1] سوره‏ي فصلت، آيه‏ي 46.

[2] دلائل الامامة، ص 182.