بازگشت

ديدار با ابي هره ي ازدي


ابن اعثم گويد:

امام حسين عليه السلام شب را در سرزمين ثعلبيه ماند. صبح با مردي از اهل کوفه به نام ابوهره ي ازدي ديدار کرد. وي پس از سلام بر امام، عرضه داشت: اي پسر پيامبر! چه عامل سبب شد از حرم خدا و حرم جدت پيامبر بيرون آيي؟ فرمود: ابوهره! بني اميه مالم را گرفتند. صبر کردم، به آبرويم تعرض کردند. صبر کردم، مي خواستند خونم را بريزند گريختم. به خدا سوگند اين گروه تبهکار مرا خواهند کشت، آنگاه خداوند ذلتي فراگير و شمشيري برنده بر آنان مسلط مي کند و کسي را بر ايشان مي گمارد که خوارشان مي سازد، خوارتر از قوم سبا که زني بر آنان فرمانروا گشت و بر اموال و جانهايشان حکومت يافت و ذليلشان ساخت. [1] .

نيز گويد:

حسين عليه السلام راه سپرد تا در «شقوق» فرود آمد و با فرزدق برخورد کرد. وي بر امام سلام کرد، نزديک آمد و دست آن حضرت را بوسيد. امام پرسيد: اي ابوفراس! از کجا مي آيي؟ گفت: از کوفه اي پسر دختر پيغمبر! فرمود: مردم کوفه در چه وضعي بودند؟ گفت: مردمي را پشت سر گذاشتم که با تو بودند، ولي شمشيرهايشان با بني اميه بود. خدا آنچه خواهد، درحق بندگانش انجام دهد. امام فرمود: راست گفتي و نيکي کردي. فرمان از آن خداست، آنچه خواهد، کند. پروردگار ما هر روز در کاري است. اگر تقدير الهي بر آنچه دوست داريم فرود آيد، خدا را بر نعمتهايش سپاس مي گوييم و از او بر اداي شکر ياري مي طلبيم و اگر قضاي الهي با اميد ما ناساز بود، هر کس که نيتش حق باشد، تجاوز نکرده است.

فرزدق گفت: اي پسر دختر پيغمبر! چگونه به کوفيان تکيه مي کني، در حالي که آنان پسرعمويت مسلم بن عقيل و يارانش را کشتند؟ اشک در چشمان امام حلقه زد و فرمود: رحمت


خدا بر مسلم؛ به سوي رحمت الهي و بهشت برين پر کشيد. او تکليف خود را ادا کرد و تکليف ما مانده است. آنگاه اين اشعار را خواند:

اگر دنيا ارزشمند شمرده شود، سراي پاداش الهي برتر است. اگر بدنها براي مرگ پديد آمده، کشته شدن انسان به شمشير در راه خدا بافضيلت تر است. اگر رزقها مقدر است، زيباتر آن است که انسان کمتر در رزق و روزي حرص نشان دهد، و اگر گردآوري اموال، براي واگذاشتن است، پس چرا انسان نسبت به آنچه بر جاي گذاشتني است بخل ورزد؟

سپس فرزدق با جمعي از همراهانش از امام خداحافظي کرد و به سمت مکه راه افتاد. [2] .


پاورقي

[1] الفتوح، ج 5 ص، 79.

[2] الفتوح، ج 5، ص 80.