بازگشت

ديدار با فرزدق


نيز طبري از قول عبدالله بن سليم و مذري نقل مي کند:

آمديم تا به صفاح رسيديم. فرزدق شاعر را ديديم. وي با امام ديدار کرد و گفت: خداوند خواسته ات را بدهد و به آرزوهايت برساند. امام پرسيد: از اخبار مردم پشت سرت بگو. گفت: از فرد آگاهي پرسيدي. دلهاي مردم با تو و شمشيرهايشان با بني اميه است، تقدير از آسمان فرود مي آيد و خدا هر چه بخواهد مي کند. امام فرمود: راست گفتي، کار به دست خداست. آنچه خواهد مي کند و هر روز پروردگارمان در کاري است. اگر تقدير الهي بر همان باشد که دوست داريم، خدا را بر نعمتهايش شاکريم و از او براي سپاس، ياري مي جوييم و اگر تقدير الهي برخلاف اميد ما بود، پس کسي که نيتش حق و باطنش تقوا باشد، خطا و تعدي نکرده است.

آنگاه امام، مرکب خويش را حرکت داد و با او خداحافظي کرد و از هم جدا شدند. [1] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 3، ص 296.