بازگشت

هجوم بر امام


خوارزمي گويد:

سپس آن حضرت از جنگ ناتوان شد و سر جاي خود ايستاد. هر يک از مردم که به طرف او


مي آمد (و او را در آن حال مي ديد) برمي گشت و خوش نداشت که دستش به خون او آغشته شود تا آنکه مردي از طايفه ي کنده به نام مالک بن نسر آمد و با شمشير بر سر مبارک او زد. حضرت خودي بر سر داشت. شمشير، آن خود را شکافت و سرش پر از خون شد. حسين عليه السلام به وي گفت: هرگز مباد که با دست راستت آب و غذا بخوري! خدا تو را با ستمگران محشور کند! کلاهخود را کنار انداخت و کلاهي پوشيد و پارچه اي روي آن بست. [1] .

خوارزمي گويد:

سپس شمر فرياد زد: درباره ي او منتظر چه هستيد؟ تيرها، نيزه ها و شمشيرها از هر سو آن حضرت را در ميان گرفت. مردي به نام زرعة بن شريک، ضربت سختي بر حضرت زد. سنان بن انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن وهب نيز با نيزه، ضربت محکمي بر تهيگاه امام وارد کرد. حسين عليه السلام با گونه ي راست از روي اسب خود بر زمين افتاد. سپس برخاست و نشست و تير را از گلويش بيرون کشيد. آنگاه عمر سعد نزديک حسين عليه السلام آمد تا او را بنگرد. [2] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين، ج 2، ص 35.

[2] مقتل الحسين، ج 2 ص 35.