بازگشت

دو جوان غفاري


خوارز مي گويد: عبدالله و عبدالرحمان از قبيله ي غفار نزد امام حسين عليه السلام آمدند و سلام داده و گفتند: يا اباعبدالله! دوست داريم از تو دفاع کنيم و در برابر تو کشته شويم. امام فرمود: آفرين برشما! نزديک بياييد. آن دو گريان پيش امام آمدند. حضرت فرمود: اي برادرزادگانم! چرا گريه مي کنيد؟ اميدوارم بزودي ديدگانتان روشن شود. گفتند: فدايت شوم! براي خودمان گريه نمي کنيم، بر تو گريه مي کنيم که محاصره ات کرده اند و قدرت دفاع از تو نداريم. فرمود: اي برادرزادگان! خداوند پاداشتان دهد که آنچه در توان داريد، در مواسات و ياري من به کار مي گيريد. خدا بهترين پاداش متقين را به شما بدهد.

سپس با حضرت خداحافظي کرده به ميدان رفتند و پس از نبردي سخت شهيد شدند. [1] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين، ج 2، ص 23.