بازگشت

عقيل در خدمت امير مؤمنان


ـعـ اين بود انگيزه اصلي و عذر عقلي عقيل در عدم شركت وي در جنگ هاي دوران امير مؤمنان ـعـ ولي نبايد اين نكته را فراموش كنيم كه عقيل گرچه به انگيزه يك مانع عقلي و شرعي از حضور در صحنه جنگ محروم بود ولي تاريخ بيانگر اين حقيقت است كه او در عين حال در آن برهه حساس و دوران خلافت امير مؤمنان وظيفه بزرگي را به عهده گرفته بود و خدمت ارزندهاي را نسبت به امير مؤمنان ـعـ انجام ميداد كه اهميت آن نه تنها كمتر از حضور در جبهه جنگ نبود بلكه محوّل نمودن چنين وظيفه حساسي به افراد عادي و غير مورد اعتماد با موازين عقلي سازش نداشت و آن وظيفه زير نظر داشتن فعاليت هاي مخالفان امير مؤمنان در حجاز وحوادث و شايعات موجود در مكه و مدينه و انتقال سريع آنها به آن حضرت بود وبراي اين كار حساس و مهم چه كسي مناسبتر از عقيل برادر و شخص مورد اعتماد امير مؤمنان ـعـ .



دو نامه مهم: گرچه تحريفات فراوان در زندگي اجتماعي عقيل بوجود آمده و حقايق زيادي از تاريخ حيات او از دسترس ما خارج شده است ولي خوشبختانه دو سند مهم از وي بجا مانده و دو نامهاي كه او خطاب به امير مؤمنان ـعـ نگاشته از دست حوادث نجات پيدا كرده كه متن هر دو نامه مؤيد نظريه ما و بيانگر اين است كه عقيل در دوران خلافت برادرش امير مؤمنان ـعـ يك وظيفه مهم را در مكه و مدينه ايفا مينمود و با اين كه او مقيم مدينه بود ولي براي ايفاي نقش خويش در مواقع حساس به مكه سفر ميكرد و ضمن انجام عمره و زيارت خانه خدا، آنچه را كه در اين شهر واقع ميشد سريعاً به امير مؤمنان ـعـ منتقل مينمود.



و اين مضمون و مفهوم دو فقره نامهاي است كه عقيل يكي از آنها را در اوائل دوران خلافت امير مؤمنان ـعـ و ديگري را در اواخر خلافت و چند ماه به شهادت آن حضرت مانده، نگاشته است:



نامه اول: متن نامه اول را كه ابن قتيبه نقل نموده است اين است:



«فلما كان في بعض الطريق أتاه كتاب أخيه عقيل بن ابيطالب وفيه:



بسم الله الرحمن الرحيم، امّا بعد يا أخي كلأك الله والله جائرك من كل سوء وعاصمك من كل مكروه علي كلّ حال وانّي خرجت معتمراً فلقيت عايشة معها طلحة والزّبير وذووهما وهم متوجهون الي البصرة قد أظهروا الخلاف ونكثوا البيعة وركبوا عليك قتل عثمان وتبعهم علي ذلك كثير من الناس من طغاتهم وأوباشهم»16 «علي ـعـ در راه و در حال حركت بود كه نامه برادرش عقيل به دستش رسيد و در آن نامه چنين نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحيم، اما بعد، برادر! خداوند تو را حفظ كند وخداوند تو را هميشه و از هر ناگوار وبدي پناه و حامي باشد. من براي زيارت خانه خدا از مدينه حركت كردم عايشه را و طلحه و زبير وهواخواهانشان را ديدم كه متوجّه بصره بودند، آنان مخالفت با تو را علني ساخته وبيعتشان را شكستهاند و تو را با قتل عثمان متهم ساختهاند و عده زيادي از افراد سركش واوباش نيز در وارد كردن اين اتهام از آنان پيروي نمودهاند.» نامه دوم: نامه دوم عقيل نامهاي است كه او پس از جنگ صفين و در سال آخر حيات امير مؤمنان ـعـ به آن حضرت نگاشته و امير مؤمنان ـعـ به آن پاسخ داده، متن اين نامه در منابع مورد اعتماد17و پاسخ آن در نهج البلاغه به صورت يكي از نامههاي آن حضرت نقل شده است و چون ما متن كامل اين مكاتبه را در بخش اول اين سلسله بحث آوردهايم، در اينجا به نقل بخشي از آن بسنده ميكنيم. او چنين نوشته است:



«انّي خرجت الي مكة معتمراً فلقيت عبدالله بن ابي سرح ...» «من براي زيارت خانه خدا به سوي مكه در حركت بودم كه عبدالله بن ابيسرح را با چهل نفر از جوانان كه همه از فرزندان آزاد شدگان بودند، ملاقات و در قيافه آنان تصميم بر مخالفت و انتخاب راه نادرست را مشاهده نمودم ...



چون وارد مكه شدم، از طريق مردم اين شهر، از جريان حمله ضحاك بن قيس به حيره آگاه گشتم كه چگونه اهالي حيره را غارت و مال و منال آنان را به يغما برده است ... اينك عقيده و تصميم خود را بر من بنويس كه اگر خود را براي مرگ آماده كردهاي، من نيز فرزندان برادرت و فرزندان پدرت را به سوي تو حركت دهم كه اگر تو زنده بماني ما هم زنده بمانيم و اگر بميري ما هم بهمراه تو بميريم.»