بازگشت

عقيل و قبول هديه از معاويه


در تكميل بحث از اصل سفر عقيل به شام، مناسب است اين بحث و يا سؤال نيز مطرح شود كه به هر حال از مجموع مطالبي كه در منابع تاريخي درباره سفر عقيل به شام و ملاقات وي با معاويه نقل شده به اين مطلب نيز اشاره شده است كه در اين سفر معاويه مبلغ يكصد هزار درهم در اختيار عقيل قرار داده و او هم آن مبلغ را پذيرفته و به مدينه بازگشته است. آيا اين عمل اعم از اين كه از اول مقصود عقيل بوده يا نه، از نظر اخلاقي صحيح است و آيا براي عقيل برادر امير مؤمنان و يكي از افراد سالخورده بنيهاشم برازنده و سزاوار است كه از فردي مانند معاويه وجهي به عنوان «صله» و «جايزه» بپذيرد؟!



در پاسخ اين پرسش ميگوييم كه نه تنها عقيل بلكه ساير اعضاي خاندان پيامبر ـصـ و بنيهاشم وحتي ائمههدي ـ عليهم السلام ـ در طول تاريخ آنچه را كه سلاطين جور و خلفاي وقت در اختيار آنان قرار ميدادند ميپذيرفتند و در گرفتن وجه از آنان ابا و امتناع نمي ورزيدند و اين وجوه را نه به عنوان صله و جايزه و يا به عنوان صدقه بلكه به عنوان حقي كه خودشان را مالك و صاحب آن ميدانستند دريافت ميكردند زيرا آنان علاوه بر اين كه در بيتالمال سهيم و شريك بودند، خمس غنايم را نيز طبق دستور قرآن و به عنوان «ذويالقربي» سهم اختصاصي خود ميدانستند كه مانند سهم عمومي از اين سهم اختصاصي نيز محروم شده بودند و با ظلم از دست آنان گرفته شده بود و آنچه گاه گاهي به دست آنان ميرسيد، نه صله و جايزه محسوب ميشد و نه صدقه زيرا آنان ميگفتند:



«الصّدقة علينا حرام» بلكه جزئي از حق مشروع و سهم قانوني خودشان بود كه با قبول و دريافت آن به همين اندازه از صرف شدن آن در غير محل مشروع، ممانعت به عمل آورده و در مصارف مشروع و نيازهاي صحيح مسلمانان به كار ميگرفتند.



آري اگر عقيل هم از معاويه وجهي پذيرفته است، نه صله و جايزه بلكه داراي چنين شرايط و استنقاط بوده و بخشي از حق مغصوب و سهم فراموش شده او بوده است.



البته ائمه هدي ـ عليهمالسلام ـ از گرفتن بيتالمال از دست افرادي كه از راه زور و ستم بر آن مسلط شده بودند، در صورت امكان اعمال ولايت و قدرت نيز مينمودند تا از اين فرصت ولو در دايره محدود هم كه باشد، در تقويت ضعفا و تضعيف طاغوتيان بهرهمند شوند.



براي اين حركت در تاريخ، مثال هاي زيادي وجود دارد از جمله اين كه حسين بن علي ـعـ به هنگام حركت از مكه به سوي عراق، در «تنعيم» با قافلهاي مواجه گرديد كه به همراه آن عدهاي شتردار از سوي استاندار يمن «بحرين يسار حمـدي» بارهايي از حلّههاي يمني و اجناس قيمتي به سوي شام و يزيد بن معاويه حمل ميكردند، آن حضرت اين اجناس را از شترداران تحويل گرفت و به تصرف خود درآورد و به آنان فرمود:



هريك از شما مايل باشد همراه ما به عراق بيايد، كرايه تا عراق را بدو ميپردازيم و با او مصاحبت نيك خواهيم داشت و هر كس بخواهد از همين جا به وطن خود برگردد، كرايه تا اينجا را به او ميدهيم و او مختار است.6



3ـ عدم حضور عقيل در جنگ ها سومين محور كه از زندگي عقيل بن ابيطالب براي مخالفانش مورد بهرهبرداري قرار گرفته و موجب گرديده است شخصيت معنوي و موقعيت والاي او حتي براي بعضي از مؤلفان و نويسندگان خودي نيز مورد سؤال واقع شود، عدم حضور او در جنگ هاي دوران خلافت امير مؤمنان ـعـ است زيرا در هيچيك از سه جنگ جمل، نهروان و صفين از حضور عقيل سخن صريح به ميان نيامده است.