بازگشت

سر امام حسين (ع ) در مجلس يزيد


سـر مـبـارك امـام حسين (ص ) را در طشتي از طلا در مقابل يزيد قرار دادند يزيد پيروزمندانه بر تـخت نشسته بود نگاهي به سر و نگاهي به اهل مجلس انداخت و گفت : اين شخص بر من مباهات مي كرد,مي گفت پدرم از پدر يزيد بهتر است , مادرم از مادر يزيد بهتر است , جدم از جد يزيد بهتر است و خودم از يزيد بهترم و همين مباهات بود كه او را به كشتن داد, اين كه مي گفت پدرم از پدر يـزيد بهتر است همه مي دانند در قضيه حكميت , خدا به نفع پدر من حكم كرد و اين كه مي گفت مادرم از مادر يزيد بهتر است به جان خودم حرف درستي است فاطمه دختر رسول خدا از مادر من بهتر بود و اين كه مي گفت جدم ازجد يزيد بهتر است هر كس به خدا و قيامت ايمان دارد, پيامبر را بـهـتر از خود مي داند, ولي اين كه مي گفت خودم از يزيد بهترم گويا از اينجا ناشي مي شد كه ايـن آيـه قرآن را نخوانده بود: ((بگو بار الها مالك حقيقي توئي سلطه و قدرت به هر كس بخواهي مي دهي و از هر كس بخواهي مي گيري خير در دست توست و تو بر هر كار توانايي )) (151).



سـيـاسـتـي كـه بـنـي اميه پس از شهادت امام حسين (ص ) براي تبرئه و برحق جلوه دادن خود پيش گرفتند, سه ركن اساسي داشت :



1 ـ جـدا كـردن حـسـاب امـام حـسـيـن (ص ) از پـيـامـبـر اكـرم (ص ) و اصـل اسـلام آنها سعي داشـتـنـدحـسـيـن (ص ) را بـه عنوان شخصي عادي معرفي كنند كه بر مبناي اغراض شخصي با حكومت وقت درگيرو كشته شده است , بنابر اين كشتن او هيچ ضرري به رابطه قاتلين او با اسلام و پيامبر اسلام ندارد.



2 ـ ايـن كه ماجراي كربلا و كشته شدن امام حسين (ص ) را به مقدرات الهي مستند كنند بنابراين قاتلين آن حضرت اگر چه در ظاهر عمل بسيار زشتي را مرتكب شده بودند, ولي در حقيقت عامل اجراي قضا وقدر بودند و گناهكار اصلي , خود امام حسين (ص ) بود كه با حركت خود باعث ايجاد اين واقعه شده بود.



3 ـ اين كه اموي ها مخصوصا شخص يزيد از اين حادثه اظهار نارضايي كرده , مردم كوفه و ابن زياد رامقصر جلوه دهند.



در مـقـابـل ايـن سياست مزورانه , اهل بيت و رجال سرشناسي كه در گوشه و كنار بلاد اسلام از زمان رسول خدا(ص ) باقي مانده بودند, در موضع گيري هاي خود:



اولا سـعـي مـي كـردنـد ارتباط و نسبت امام حسين (ص ) با اصل اسلام را براي مردم تشريح كنند مثلازيد بن ارقم , انس بن مالك و ابو برزه اسلمي از اصحاب رسول خدا(ص ) در مجلس ابن زياد و يـزيـداعـتـراض كـردنـد و از علاقه شديد رسول خدا به امام حسين (ص ) سخن مي گويند و امام سـجـاد(ص ) درخـطـبـه اي كـه در مسجد دمشق ايراد مي كند, به انحا مختلف ارتباط وثيق امام حسين (ص ) با اركان اسلام را بيان مي دارد (152) .



ثـانـيـا: از سـنت هاي جاري آفرينش و حكمت الهي در مقابل جنايتكاران پرده بردارند و تحريفات يـزيداز آيات شريف قرآن را در تطبيق بر واقعه كربلا به مردم گوشزد كنند به عنوان نمونه زينب كـبـري درمجلس يزيد, سنت امهال جنايتكار را تشريح مي كند و امام سجاد در جواب ابن زياد, بر دخالت مردم درشهادت برادرش علي اكبر تاكيد مي نمايد (153) .



ثـالـثـا: دخـالـت يـزيد و خاندان بني اميه را در اين حادثه افشا كنند و لذا در سخناني كه در شام ايرادشده بدون هيچ اشاره اي به ابن زياد و مردم كوفه , يزيد را مسئول مستقيم اين جنايت معرفي مي كنند.



الـبـته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه يزيد به علت خباثت ذاتي و حماقت باطني , هرگز موفق بـه اجـراي دقـيق اين سياست نشد و به طور مكرر در سخنان خود به دشمني خود با پيامبر اسلام اشاره كرده و از كشته شدن امام حسين (ص ) اظهار شادماني و خشنودي نمود و همين امر بود كه در كـنـارروشنگري هاي اهل بيت (ع ), حكومت بني اميه را رسوا و بي آبرو ساخت و طومار حكومت آنان را درهم پيچيد.