بازگشت

گريه دشمن


امـام (ص ) در مـحـاصـره دشـمن گرفتار بود از هر طرف ضربتي بر پيكر شريفش مي آمد, زينب دخـتـررشـيـد عـلي (ص ) از خيمه بيرون آمد سر گشته در ميان ميدان ايستاد فرمود: اي كاش آسـمـان بـر زمـين مي آمد چشمش به عمر سعد افتاد فرمود: اي عمر! ابا عبداللّه را مي كشند و تو ايستاده اي و نظاره مي كني ؟ .



اشـك از چـشـمـان عـمـربـن سـعـد جـاري شـد, حالت زينب را تاب نياورد صورت خويش را بر گرداند (131) .