بازگشت

شهادت سيد القرا, برير بن خضير


جـنـگ آغـاز شـد شـخـصي به نام يزيد بن معفل از لشكر ابن سعد به ميدان آمد برير بن خضير از اردوي امام حسين (ص ) در مقابلش قرار گرفت .



يزيد گفت : اي برير! فكر مي كني خدا با تو چه معامله اي كرد؟ .



فرمود: با من هر چه كرد نيكي بود, ولي تو را به شر مبتلا كرد.



گفت : تو پيش از اين دروغگو نبودي , ولي اكنون مي بينم گمراه شده و دروغ مي گويي . بـريـر به او پيشنهاد مباهله كرد گفت نخست از خدا مي خواهيم آنكس را كه بر حق نيست هلاك كند,بعد با هم مي جنگيم تا معلوم شود گمراه كيست يزيد پذيرفت پس از مباهله با هم جنگيدند و يـزيـد بـن معفل از پاي در آمد پس از او شخصي به نام ((رضي منقذ)) به برير حمله كرد و با او در آويخت برير او رابر زمين زد و بر سينه اش نشست رضي از اهل كوفه ياري خواست كعب بن جابر به ياريش شتافت عنيف بن زهير گفت : اين برير بن خضير قاري قرآن است كه در مسجد كوفه درس قـرآن مـي داد, ولي كعب بدون توجه به اين سخن از پشت سر حمله كرد نخست نيزه اي بر او زد و بعد با شمشير او را كشت و اين چنين بود كه برير قاري به فيض شهادت رسيد (106).