بازگشت

گفتگوي امام حسين (ع ) با مروان


فـرداي آن روز امام حسين (ع ) براي اطلاع از اخبار از منزل خارج شد و در كوچه با مروان برخورد كردمروان گفت : من خير تو را مي خواهم , حرف مرا بشنو تا دچار اشتباه نشوي امام فرمود, بگو تا بشنوم گفت با يزيد بيعت كن كه براي دين و دنياي تو بهتر است .



امـام فـرمـود: انـا اللّه و انـا اليه راجعون هنگامي كه امت به رهبري چون يزيد گرفتار شوند, بايد فاتحه اسلام را خواند.



سـپـس فـرمـود: تـو مرا راهنمايي مي كني با يزيد بيعت كنم , در حالي كه يزيد مردي فاسق است راسـتـي كـه چـه سخن ناحقي بر زبان مي راني , ولي من تو را سرزنش نمي كنم , تو همان ملعوني هـستي كه رسول خدا لعنتش كرد و از كسي كه رسول خدا(ص ) لعنتش كند, بعيد نيست مردم را به بيعت يزيد بخواند اي دشمن خدا! گوش كن ! ما اهل بيت رسول خداييم , حق با ماست و از زبان ما سخن مي گويد از جدم رسول خدا(ص ) شنيدم كه فرمود: خلافت بر آل ابي سفيان حرام است , هـنـگامي كه معاويه را بر منبر من ديديد شكمش را پاره كنيد مردم مدينه او را بر منبر رسول خدا ديدند و سفارش او را به جا نياوردند,خدا آنها را گرفتار يزيد كرد (46) .