بازگشت

يادآوري رسالت ها


استبداد اموي جامعه اسلامي را دچار فسردگي و ركود كرده, زمينه تجاوز و ستمگريهاي بـيشتـر آنان گشتـه بـود. هشدار بـه جامعه و يادآوري رسالتها و مسووليتـهاي سنگين آنان از ضرورت هاي فوري آن بود و چه فردي شايسته تر از ابي عبـدالله الحسين(ع) و چه موقعيتي والاتر از حج.



بـراين اساس, حضرت در اجتماع شكوهمند مردم در سرزمين مني بـه سخنراني پرداخت و وظيفه امر به معروف ونهي از منكر را بـه مردم و دانشمندان يادآور شد. حضرت در آغاز درباره اهتمام به امر بـه معروف و نهي از منكر فرمود:



اي مردم! از آنچه خـدا بـدان اولياي خـود را پـند داده, پـند گيريد مانند بـدگفتـن او از دانشمندان يهود, آنجا كه مي فرمايد:



چرا دانشمندان نصاري و علماي يهود آنان را از گفتار گناهآميز و خوردن مال حـرام نهي نمي كـنند؟ چـه زشـت اسـت عـملي كـه انجـام مي دادند. و نيز فرموده است: كافران بني اسرائيل بر زبان داود و عيسي ابن مريم, لعن و نفرين شدند. اين به خاطر آن بـود كه گناه وتجاوز مي كردند. تـا آنجا كه فرمود: چه بـدكاري انجام مي دادند. خـداوند آنها را بـدين خـاطر نكوهش كرده كه از ستـمكاراني كه مـيان آنها بـودند, كـار زشـت و فـسـاد مـي ديدند و آنها را نهي نمي كـردنـد زيرا در مـال آنـان طمـع داشـتـه و از قـدرت آنـان مي ترسيدند بـا اين كه خداوند مي فرمايد: از مردم نترسيد و از من بترسيد.



سپـس عالمان را مورد خطاب قرار داده, مي فرمايد: شما اي جماعت كه معروف به دانش و نامور به خوبي و معروف به خيرخواهي هستيد و بـه وسيله خدا در دل مردم مهابـتي داريد شرافتمند از شما حساب مي برد و ناتوان شما را گرامي مي دارد...



من مي ترسم عذابي از عذابهاي الهي بـرشما فرودآيد زيرا شماها از كرامت خدا بـه منزلتي رسيديد كه بـرديگران بـرتري يافته ايد. بندگان مومن به خدا, گرامي داشته نمي شوند ولي شما بـه خاطر خدا در ميان بندگان الهي ارجمنديد. اين در حالي است كه مي بـينيد كه پـيمانهاي خدا شكستـه شده و هيچ عكس العمل و هراسي بـه خود راه نمي دهيد.



براي يك نقض تعهد پدران خويش بي تابـي مي كنيد بـا اين كه تعهد رسول خدا خوار و بي مقدار شده, كورها و لالها و زمين گيرها در همه شهرها بـي سرپـرست مانده و بـرآن ها ترحم نمي شود, شما بـه اندازه مقام و در خور مسـووليت خـويش كار نمي كنيد و در مقابـل كسـي كه اقدام مي كند خضوع نمي كنيد.



برعكس به سازش و مسامحه با ظالمان خود را آسوده خاطر مي داريد با اين كه خداوند شما را فرمان داده كه از كار خلاف بـاز ايستيد و ديگران را نيز نهي كنيد اما شما غافليد. مصيبـت شـما از همه مردم بـزرگتـر است زيرا در حفظ مقام علما و دانشمندان ناتـوان شديد. كاش كوشش مي كرديد.



علت اين ناتـواني اين اسـت كه جـريان امور و احـكام بـه دسـت دانشمندان الهي است كه امين بـرحلال و حرام اويند ولي اين مقام از شما گرفته شده است.



بدين جهت, كه شما ازحق متفرق شديد و دربـاره روش پيغمبـر بـا وجود دليل روشن دچار اختـلاف شديد. اگر بـراذيت و آزارها شكيبـا بوديد و در راه خدا مشكلات را متحمل مي شديد, زمام امور الهي بـه شما بـرمي گشت و از طرف شما دستـور آن صادر مي گشت و بـه سوي شما باز مي گشت اما بـرعكس شما خودتان ستمگران را بـه جاي خويش جاي داديد و امور الهي را به آنها واگذاشتيد تا به شبـهه كاركنند و بـه شهوت ها و ميلهاي نفساني خويش حركت كنند. علت سلطه ستـمگران گريز شما از مرگ و خوش بـودنتـان بـه زندگي دنيا است كه از شما جدا خواهد شد.(11)



اما متـاسفانه اين فريادها و خروشهاي الهي بـرجـان و قلب هاي غافل كارگر نيفتاد و دوباره هركس بـه انديشه دنيايي خويش مشغول وكارهاي روزمره خويش را استـمرار بـخشيد و چنان شد كه بـني اميه احكام الهي را تعطيل كردند نيكمردان تـنها مانده ميدان را بـه شهادت رساندند و تاريخ را براي هميشه سوگمند از بـين رفتن حق و عدالت و حاكميت امامت راستين ساختند.