بازگشت

پانزدهم رمضان ولادت پرچمدار صلح حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام






*



مژده اي دل نور چشم مرتضي آمد، خوش آمد غم مخور اي دل در ماه دعا و استجابت بهر تاثير دعا روح دعا آمد، خوش آمد

*



روز ميلاد امام مجتبي آمد، خوش آمد بهر تاثير دعا روح دعا آمد، خوش آمد بهر تاثير دعا روح دعا آمد، خوش آمد



مولود رمضان



ان سال، سال سوم هجرت بود، رمضان در ان سال ابهت ديگري داشت چرا كه نيمه ان به ميلاد با شكوه كودكي شش ماهه بشارت ميداد.



كودكي از خانه علي و فاطمه و شبيه پيامبر، سفيد روي و با چشمهاي سياه و گشاده و گونه هايي لطيف و هموار تولد مييابد.



او اولين فرزند اين خانه است كه هم اكنون چشم حق بين به حقايق جهان گشوده است و لبهاي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم و علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام را شكوفا نموده است.



با ميلاد منورش، جبرئيل از آسمان بر زمين ميآيد، تا پيام و سلام پروردگار را به رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ابلاغ كند و بگويد:



به راستي كه علي در نزد تو به منزله هارون در نزد موسي است، پس نام كودك را به نام پسر هارون نامگذاري بنما



رسول خدا پرسيد: نام پسر هارون چيست جبرئيل امين عرض كرد: شبر فرمود: زبان من عربي است! گفت: نامش را حسن بگذار.



و پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد ابن عبد الله صلّي الله عليه وآله وسلّم نام كودك بزرگش را حسن ناميد و سپس فرزند تازه تولد يافته را در دامان گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و بعد كودك خود را با اين دعا تعويذ فرمود: شما را پناه ميدهم به كلمات تامه و كامله پروردگار از هر شيطان بد خواهي و از هر چشم زخمي. چرا كه امام حسن عليه السلام ميوه دل رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم است و گل خوشبويي است كه پيامبر گرامي صلّي الله عليه وآله وسلّم وي را ميبويد و ميبوسد، بر پشت خود سوار ميكند، سجده را برايش طولاني مينمايد و درباره اش ميفرمايد:



انه ريحانتي من الدنيا و ان ابني هذا السيد



اري به راستي كه او گل خوشبوي من است در دنيا و براستي كه پسر من اين سيد و اقاست. حسن از من است و من از اويم، خدا دوست دارد هر كس كه او را دوست بدارد.



امام حسن عليه السلام شخصيت بزرگي داشت و حافظه عجيبي!! بدين صورت كه در سن هفت سالگي در مجالس پيامبر گرامي اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم حاضر ميگشت و انچه را به رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم وحي ميشد ميشنيد و ان را حفظ ميكرد و نزد مادرش فاطمه زهرا عليها السلام ميآمد و انچه را حفظ كرده بود، براي مادر باز ميگفت و هنگامي كه علي ابن ابيطالب عليه السلام به نزد فاطمه عليها السلام ميآمد، ان علوم را از صديقه كبري ميشنيد و چون از ان بانوي بزرگوار ميپرسيد: از كجا اين علوم را فرا گرفته اي پاسخ ميشنيد: از فرزنت حسن.





*



از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام ميوه بستان زهرا، نور چشم مصطفي در محيط علم و دانش آفتابي تابناك بر سپهر علم و بخشش كوكبي پرتو فكن

*



چهره ماه حسن ع تابيد با وجه حسن پاره قلب علي ابن ابيطالب حسن بر سپهر علم و بخشش كوكبي پرتو فكن بر سپهر علم و بخشش كوكبي پرتو فكن



به دنبال اين ماجرا، روزي علي عليه السلام در خانه خود پنهان شد و امام حسن عليه السلام كه قسمتي از وحي را شنيد به خانه آمد و همينكه خواست انچه را شنيده بود مانند روزهاي ديگر به مادرش باز گويد دچار لكنت زبان شد و نتوانست انچه شنيده بود بيان كند. فاطمه زهرا عليها السلام در شگفت شد و علت را پرسيد؟ كودك در جواب گفت:



اي مادر تعجب نكن كه بزرگي اكنون به سخن من گوش ميدهد و همان گوش دادن اوست كه مرا از گفتار باز داشته است.



و هم اكنون اين نوزاد بزرگ، با اين هوش و ذكات و علم و ارزش، خانه علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام را با تولدش روشن ساخته است و لبهاي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را خندان نموده است. كودكي كه اقاي جوانان اهل بهشت ميباشد.



هر كس خوش دارد به اقاي جوآنان اهل بهشت بنگرد به حسن نگاه كند



كودكي كه براي حفظ ارمان الهي و رسالت رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم و امامت علي ابن ابيطالب عليه السلام، رنجها ميبرد و بزرگترين سختيها را براي نگهداري و پاسداري از رازهاي پدر تحمل مينمايد.



رازي كه علي عليه السلام در آخرين لحظه حياتش به فرزندش گفت و فرمود:



نزديك من بيا، تا انچه را رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم با من به راز گفت با تو به راز بگويم و انچه را به من سپرد به تو بسپارم.



و اينك روز ميلاد وصي علي ابن ابي طالب است و امام علاوه بر لبخند بر ولادت فرزندش، بر تولد وصي و جانشين خود، كه حافظ ارمان رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم و علي عليه السلام است ميخندد. و فاطمه عليها السلام خوشحال از اينكه خانه اش، منور به نور امامت است. و پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم نيز بر تبسم علي و فاطمه لبخند ميزند كه خانه اي براي ترويج عدالت بر پا نموده اند و فرزنداني در مقام امامت در سنگر حفاظت از رسالت تربيت مينمايند.



و امام حسن عليه السلام نخستين ميوه اين درخت است كه زينت يافته از چهره رسول و عطر گرفته از درياي معطر بتول است.



چه زيبا فرزندي كه صورتي اراسته و سيرتي مزين از اوصاف نبي اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم تا در كانون گرم علي و فاطمه رشد يابد و در زير سايه الهي امام بزرگ گردد.



ميلادش بر صلح جويان جهان و عاشقان حضرتش مبارك باد



فخر جوانان بهشت





*



رمضان آمد و دارم خبري بهتر از اين گر چه باشد سپر آتش دوزخ، صومم شب قدر رمضان، گر چه بسي پر قدر است مولد لولو پاك مرج البحرين است مادرش فاطمه ع و باب گرامش علي ع رست، پيغمبر ص از ان تهمت ابتر بودن اسوه خلق زمين، فخر جوانان بهشت گفت خالق فتبارك بخود از خلقت او بگذر اهسته تر اي ماه حسن، اي رمضان اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود زنده شد باز اين صلح موقت اسلام لطف كن اذن زيارت كه خدا ميداند گر چه مشمول عنايات تو بوده است حسان يا حسن، كن به محبان نظري بهتر از اين

*



مژده اي ديگر و لطف دگري بهتر از اين ليك با اينهمه درام سپري بهتر از اين دارد اين مه، شب قدر و سحري بهتر از اين نيست در رشته خلقت گهري بهتر از اين چه كسي داشته ام و پدري بهتر از اين نيست بر شاخه طوبي ثمري بهتر از اين مادر دهر نزايد پسري بهتر از اين كلك ايجاد ندارد اثري بهتر از اين عمر ما را نبود چون گذري بهتر از اين امتي را نبود راهبري بهتر از اين نيست در حسن سياست هنري بهتر از اين بهر عشاق نباشد سفري بهتر از اين يا حسن، كن به محبان نظري بهتر از اين يا حسن، كن به محبان نظري بهتر از اين



سرود ميلاد حضرت امام حسن عليه السلام





*



از مدينه بودي نسترن آمد شمع مهمانسراي كبريائي اي كه بنيانگذار كربلائي اي كه بهر حسين تو مقتدائي

*



نور چشم پيمبر حسن آمد بهترين هديه ماه خدايي اي كه بهر حسين تو مقتدائي