بازگشت

يازدهم شعبان ميلاد مسعود حضرت علي اكبر عليه السلام






*



آن ملاحت كه علي اكبر ليلا دارد پسري را كه بود حسن به از يوسف مصر گر پدر واله چو يعقوب شود جا دارد

*



برقع از رخ كند ارباز، تماشا دارد گر پدر واله چو يعقوب شود جا دارد گر پدر واله چو يعقوب شود جا دارد



طاووس بني هاشم



خورشيد، پرتو طلائي رنگ شعاعهايش را در زمينه اي سرخ گون تاباند.



غنچه اي زيبا، در دامان مطهر ليلا شكفته شد كه عطر وجودش علي عليه السلام را به ديدار كشاند، مولا علي عليه السلام كودك را به سينه فشرد شبنم اشكهايش بر گل نورسته غلتيد و روح درد مندش به آينده خونبار اين طفل پاك متصل شد.



شهادت تولد يافت، ايثار تفسير شد، دفتر عشق براي ترسيم فداكاري زيباترين خط را سرمشق گرفت، ميلادش همه را به ياد پيامبر انداخت و خاطره ديدار ان رسول گرامي را در ذهنها زنده كرد همگي پيامبر دوباره اي را ديدند كه هم اينك پس از گذشت، هشتاد و شش سال ديگر بار تولد يافته است.



ان روز يازدهم شعبان سال سي و سوم هجرت، هفت سال قبل از شهادت علي عليه السلام بود كه اين نوزاد پاك، جهان را به نور وجود خويش روشن ساخت، از اين رو از عمر شريفش در واقعه كربلا حدود بيست و هفت سال ميگذشته است و مويد اين مطلب كلام تمامي مورخان و نسب شناسان است كه وي بزرگترين از امام سجاد عليه السلام (كه در كربلا بيست و سه سال داشته اند) ميباشد.



علي اكبر از دودماني است كه خداوند قدرتش را در ظاهر و باطن او، و در صورت و سيرتش، و در منطق و كلامش، و ديگر مزايا و خصائل شريفش اشكار ساخته است، علي اكبر هم او كه به راستي در يقين و بصيرت و اخلاق حسنه كبير قوم خويش بوده و در فصاحت و ثبات در ميدان جنگ سر آمد همه پاكدلان.



جلالت و خصال حميده ان بزرگ و بزرگزاده، ان يگانه روز گار و خلف صالح خانداني عظيم الشان، اسوه فضل و خرد، اعجوبه دوران و معدن عزت و شرف، شهيد دشت نينوا، و زاده ريحانه رسول خدا، صلّي الله عليه وآله وسلّم افزون از ستاره هاست و مجد و عظمتش بر كوهها طعنه ميزند، قلم از شرح كمالاتش عاجز و زبان از بيان اين جلالت عظمايش نارسا.





*



اي طلعت زيباي تو، عكس جمال لم يزل روح ور وان عالمي، جان نبي خاتمي در صولت و دل حيدري، ز انروز علي اكبري اي تشنه بحر وصال، سرچشمه فيض و كمال اي سرو ازاد پدر، اي شاخ شمشاد پدر اي شاه اقليم صفا، سرباز ميدان وفا زينب شده مفتون تو، اغشته اندر خون تو ليلا زغم مجنون تو، سر گشته سهل و جبل

*



وي غره غراي تو، ائينه حسن ازل طاووس آل هاشمي، ناموس حق، عزوجل در صف هيجا صفدري، وي دوحه علم و عمل سر شار عشق لايزال، سرمست شوق لم يزل نا كام و ناشاد پدر، اي نو نهال بي بدل بادا علي الدنيا العفا، بعد از تو اي ميراجل ليلا زغم مجنون تو، سر گشته سهل و جبل ليلا زغم مجنون تو، سر گشته سهل و جبل



علي اكبر سلام الله عليه در عنفوان جواني اثار جلالت و انوار فضيلت بر سيماي مباركش ميدرخشيد، جود سرشاري، كرم نبوي را به ياد ميآورد و شرف و مجد و بزرگ منشيش حضرت رسول صلّي الله عليه وآله وسلّم را در خاطره ها تجسم ميبخشيد، اراسته به تمامي صفات نيك بود و متجلي به انواع مناقب و فضائل.



در بيان خصائص ان ارامش جان و پاره جگر حسين عليه السلام همين كافيست كه به سخن پدر والايش اشاره كنيم آنجا كه امام محاسن شريفش را در دست ميگيرد و با نگاهش او را بدرقه ميكند و چنين ميفرمايد:



اللهم اشهدا انه برز اليم اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا بر سولك وكنا اذا اشتقنا الي نبيك نظرنا اليه.



خدايا تو شاهد باش جواني به سويشان ميرود كه شبيه ترين مردم در خلقت و رفتار و سخن گفتن به رسول تو ميباشد و ما چون مشتاق پيامبرت ميشديم به او مينگريستيم.



اين سخن درر بار امام عليه السلام ما را به اين امر اگاه ميسازد كه حضرت علي اكبر عليه السلام آينه جمال نبوي و مثال كمال سرمدي ان بزرگوار بوده و در سخن و كلام، كلمات گهربار ان حضرت را بر زبان داشته تا آنجا كه پدرش سيد الشهداء عليه السلام چون مشتاق سيماي دل افروز جد امجدش ميگشت ديده به اين جگر گوشه خود ميانداخت و يا چون خواهان شنيدن ان سخن جانفزاي حضرتش كه نغمات داوود را به فراموشي ميسپرده ميگشت، گوش به سخنان فرزندش ميداد و يا بدان هنگام كه اخلاق كريمه نبي اكرم را كه خداي تعالي از ان به عبارت



و انك لعلي خلق عظيم ستوده بود، به ياد مياورد، توجه به وي مينمود.



واضح است كه آنكه وارث اين اخلاق حسنه پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم است، تمامي خصائص ان حضرت را اعلم از تقوي و اخلاص و شجاعت و بخشش و بردباري و خوشروئي و نيك خلقي و ارام خويي و قاطعيت در راه خدا و دوري از رذائل و پستيها و ديگر خصالي كه خداي تعالي آنها را بزرگ شمرده، دارا ميباشد و در اين رابطه هر چند كه برخي از افراد گرانمايه خاندان رسالت بر طبق احاديثي در بعضي ويژگيها، همسان پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم معرفي شده اند اما علي اكبر (سلام الله عليه) مثل اعلا براي ان ذات كامل و معصوم از هر خطا و عيب بوده و آينه تمام نماي جمال سرمدي ان حضرت ميباشد.





*



اي جام عشق سرمد و ائينه رسول ريحانه حسين و گل بوستان دين ازاد سرو باغ نبي، زاده بتول

*



حيران ز آفتاب رخت، ديده عقول ازاد سرو باغ نبي، زاده بتول ازاد سرو باغ نبي، زاده بتول



ميلادش بر تمامي شيعيان بخصوص جوانان غيور امتمان مبارك باد.



پاي تا سر پيامبر اكرم





*



اي قدت همچو نيشكر اكبر شام يلداي جعد مويت را پور مهتاب ليل ليلي را رفتنت كبك و آمدن طاووس خوي تو مصطفي رخت احمد وصف خلق تو انك لعلي هيبت غرش تو در ميدان نيست حاجت تو را به جوشن و خود نام تو نام حيدر و بايست حشمتت بود آل هاشم را هر دو بازوي ابرويت داده زين كمان و ز تير مژگانت وه بنازم ضرب شست تو را بهر خون خدا، شهيد كرببلا آنكه داغ تو بر دلش بنهاد تا بقاي باقي قيوم نذر قرباني تو جان كردم كن قبول و نما نظر اكبر

*



سر و باغ پدر اكبر صبح پيشانيت سحر اكبر قرص تو شد قمر اكبر همه اطور تو هنر اكبر پاي تا سر پيامبر اكبر شجر پاك را ثمر اكبر بدرد دل ز شير نر اكبر چون علي سينه ات سپر اكبر آن پدر را چنين پسر اكبر مايه فخر و زيب و فر اكبر دست قدرت به يكديگر اكبر كرد اهوي دل حذر اكبر دل نرست آخر از خطر اكبر تو بدي پاره جگر اكبر جايگاهش دل سقر اكبر باشدش لعن مستمر اكبر كن قبول و نما نظر اكبر كن قبول و نما نظر اكبر



مولوديه حضرت علي اكبر عليه السلام





*



از دامان ليلا گلي بر آمد از بهر عابدين، برادر آمد از آغوش ليلا سر زد سپيده فرزند علي عليه السلام، علي ع افريده شمس از نور رويش رفته به سايه روشني بخش شمس و قمر آمد داده بر حق حسين عليه السلام بدر الدجا را صف شكن عرصه كربلا را خنده كند نوزاد، همچو كوكب نور دل زينب اطهر عليها السلام آمد به به به به علي اكبر عليه السلام آمد

*



شبيه حضرت پيغمبر ص آمد به به به به علي اكبر آمد از بيت ثار الله سحر دميده نخل نجل نبي ص را ثمر آمد كوثر ز لعل او باشد كنايه به به به به علي اكبر عليه السلام آمد شبه روي دلجوي مصطفي را لشكر كربلا را افسر آمد بر روي عمه اش حضرت زينب عليها السلام به به به به علي اكبر عليه السلام آم