بازگشت

هفتم صفر ولادت امام هفتم حضرت موسي ابن جعفر عليه السلام






*



ظاهر چو جمال حضرت موسي شد در راض و سما و لوح و كرسي و قلم انوار رخ محمدي صلّي الله عليه وآله وسلّم پيدا شد

*



روشن همه جا ز نور كرمنا شد انوار رخ محمدي ص پيدا شد انوار رخ محمدي صلّي الله عليه وآله وسلّم پيدا شد



باب الحوائج



باز اراده خداوند متعال بر آن شد كه حجتي را بر امتي بعنوان راهنمايي الهي ارائه دهد. عالمي متحرك، پر جوش متقي و با استقامت را براي هدايت ستمگران و حق جويان بر زمين و آسمان و بر جن و ملائكه عنايت فرمايد.



خواسته خالق جهان آفرين بر آن شد تا تعالي و تكامل انسانها را با قدرت علمي و علمي مردي چون امام كاظم عليه السلام محقق گرداند.



و اين بار براي تحقق خواسته الهي، پدري چون امام صادق عليه السلام بايد زمينه ساز گردد.



بايد انساني و آراسته اين تعهد و مسئوليت را بر دوش گيرد كه رئيس دانشگاه عالي شيعه است.



و بايد دامن پاك و پر ارج مادري چون حميده وي را بستر گردد.



سال يكصد و بيست و هشت هجري بود، پيشواي ششم شيعيان حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در موسم حج همراه جمعي از ياران خود به زيارت خانه خدا مشرف شده بودند و در اين سفر همسر گرامي خود حميده را نيز، همراه داشتند، مراسم حج به پايان رسيده و كاروانهاي حجاج بيت الحرام هر كدام به سوي شهر و ديار خود رهسپار بودند.



كاروان مدينه نيز در ركاب مولايشان حضرت امام جعفر صادق عليه السلام از مكه حركت نموده و پس از طي مسافتي در سرزميني به نام ابواء بار گشوده بودند تا پس از استراحت، مجددا به سفر خود ادامه دهند.



ابواء روستايي است ميان مكه و مدينه كه چشمه آب زلال و نخلهاي سر به فلك كشيده اش، كاروانهاي خسته و مسافران تشنه لب و گرما زده را به خود فرا ميخواند.



در گوشه اي از اين سرزمين خلوت و آرام زني بزرگ، در زير خاك خفته است، او امنم مادر گرامي پيامبر عظيم الشان اسلام، حضرت محمد بن عبد الله صلّي الله عليه وآله وسلّم است.



هر از گاه مسلماني مومن، رنج راه را به خود هموار ميسازد و به زيارت اين قبر ميايد تا اسلامي از سر مهر، نثار زني كند كه در دامان پاك خود، انساني بزرگتر از تمام آفرينش را پرورش داده است.



امروز صبح، امنه ميهماناني اينچنين عزيز و گرانقدر داشت، مردي از سلاله پاك فرزندش محمد مصطفي صلّي الله عليه وآله وسلّم همراه با خانواده گرامي اش كه بي صبرانه انتظار نوزادي را ميكشيد كه خداوند مقدر فرموده جانشين وي و خليفه رسول خدا و امام عالميان باشد. زمان حمل نزديك شده بود.



امام به روستاي ابواء آمده بود تا خاطره شيرين ميلاد رسول اكرم را در ذهنش تازه كند و سرنوشت اين كودك مبارك قدم را با سرنوشت دين فرزند امنه پيوندي مقدس و ابدي بزند.



روستاي ابواء اندرز صبح گوئي ديگر گونه مينمود، پرتو آفتاب، نخلهاي سربلند را تا كمر طلايي كرده و سايه هايي دراز روي بامهاي گلي روستا انداخته بود.



صداي شتران و صداي گوسفنداني كه پيشاپيش چوپانان، آماده رفتن به صحرا بودند، بذر نشاط را در دل ميكاشت و گوش را از آواي زندگي ميانباشت.



حضرت امام جعفر صادق عليه السلام همراه با ياران خود مشغول صرف صبحانه بودند كه ناگاه فرستاده اي از طرف حميده وارد شد و پيام او را به امام رسانيد، امام تا پيام را شنيد، دست از غذا كشيده، بي درنگ از جا حركت كرد و به سوي چادر زنان شتافت. اصحاب و ياران حضرت صرف صبحانه را نا تمام گذاشته و به فكر فرو رفتند كه چه حادثه مهمي اتفاق افتاده است آيا كسي از زنان همراه امام بيمار شده آيا مطلبي محرمانه پيش آمده ميبايست به طور خصوصي به اطلاع حضرت برسد؟ يا اينكه.... اين انتظار خيلي بدر ازا نكشيد. زيرا اندكي بعد در حالي كه لبخند شيريني بر لبان امام نقش بسته بود شادي در چشمان حضرتش موج ميزد به ميان جمع بازگشت، و چنين فرمود: خداوند امروز پسري به من عنايت كرد كه بهترين مردم زمان خود و پيشواي آينده شما خواهد بود.



و بدين ترتيب از صلب پدري چون امام صادق عليه السلام و از رحم پاك و پر ارج مادري چون حميده، برترين خلق خداوند پاي به عرصه گيتي ميگذارد و جهان را به نور وجود خويش، نور باران ميسازد.



آن روز مبارك يكشنبه، هفتم ماه صفر بود كه تا آن تاريخ صد و بيست و هشت سال از هجرت رسول اكرم ميگذشت و آن كودك فرخنده پي موسي نام داشت. پدرش برترين خلق زمين در روزگار، امام جعفر صادق عليه السلام و مادرش بانوي دانا و بزرگوار و پاكدامن ام حميده بود.



داستان زندگي حميده مادر گرامي امام موسي ابن جعفر عليه السلام از مطالب جالب خواندني است. او وآبسته به يكي از خانواده هاي غير عرب بود، ولي سير حوادث او را با خيل بردگان به بازار برده فروشان مدينه كشانيد و آنگاه به دستور امام محمد باقر عليه السلام از ميان زنان و دختران ديگر انتخاب و به خانه حضرتش انتقال يافت و به افتخار همسري فرزند جوان و برومند آن حضرت يعني وجود مقدس جعفر ابن محمد الصادق عليه السلام نائل گرديد و نوزادي كه در ابواء چشم به جهان گشود ثمره اين وصلت فرخنده بود.



حميده مادر ارجمند و بزرگوار پيشواي هفتم از زنان با فضيلت و مردم آفرين بود، او به حدي از اصالت خانوادگي و فضايل انساني برخوردار بود كه امام محمد باقر عليه السلام هنگام معرفي او به فرزند گرامي خود جعفر ابن محمد عليه السلام فرمود: فرزندم: حميده، همچون زر ناب و تصفيه شده، از شالودگيها و پليديها پاك است، فرشتگان الهي همواره از او مراقبت و نگهداري كرده اند تا نزديك به من رسيده است و اين از لطف خدا بر من و امام بعد از من است كه پاي چنين بانوي پاكدامني را به خانه من گشود.



گوهر شخصيت اين بانوي بزرگ در خانه امام صادق عليه السلام بيش از پيش صيقل يافت و در پرتو زندگي مشترك با آن پيشواي بزرگ و استفاده از علوم سرشار آن حضرت به پايه اي رسيد كه امام صادق عليه السلام دستور ميداد زنان مسلمان براي فرا گرفتن احكام و مسائل ديني به اين بانوي عاليقدر مراجعه كنند. از اين لحاظ، موسي ابن جعفر عليه السلام به تنها پدري همچون امام صادق عليه السلام بنيانگذار مذهب جعفري و موسس دانشگاه بزرگ جهان اسلام داشت، بلكه از پستان بانوي با فضليت و گرانمايه اي چون حميده شير خورده و در دامان پاك و پر ارج او پرورش يافته بود.



از همان كودكي آثار هوش سرشار و استعداد شگرف از چهره حضرت موسي ابن جعفر عليه السلام هويدا بود و از آينده درخشان او حكايت ميكرد، او كه وارث علوم خاندان رسالت و امامت بود تا سن بيست سالگي كه پدر بزرگوارشان حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در قيد حيات بودند همه جا از برنامه هاي عالي و ارزنده پدر الهام ميگرفت و از علوم و دانشهاي آن حضرت استفاده ميكرد.



در سال 148 هجري پس از شهادت پدر بزرگوارش عهده دار مقام امامت شد و به هدايت و رهبري مردم مشغول گرديد.



معروفترين القاب حاضرت كاظم، عبد صالح، باب الحوائج و كينه شريفش ابو الحسن بود.



حضرت امام موسي ابن جعفر عليه السلام پس امامت در حالي كه 55 سال از عمر پر بركتش ميگذشت به دست هارون الرشيد به شهادت رسيد.



آسمانا تو نداري قمري بهتر از اين





*



بزم ما را نبود زيب و فري بهتر از اين بهر پرواز به كاشانه قاف ملكوت هر كسي را اثري هست گرانمايه و من آمد اين مژده نگوشم سحر از عالم غيب شب ميلاد همايون بهين رهبر ماست از گريبان زمين سرزده خورشيد مگر جاي دارد كه بگويد به دوصد جلوه زمين صادق آل نبي را پسري داد خدا بعد صادق زره لطف نداده است بما بخدائي خدا نيست در اقليم وجود بهتر روز صفر هفتم ماه صفر است بهتر نابودي هارون ستمگر نبود بهتر پرپر شدن زهر ندارد به يقين گوئيا خلق نكرده است بدين حسن و خصال چشم خورشيد چو افتاده به او گفت نداشت اي شه ملك خراسان پسر شير خدا نيست در گردش ايام بدين جلوه گري حاجت خويش طلب كن كه ندارد پس از اين من ژوليد چه گويم كه ز يمن قدمش بزم ما را نبود زيب و فري بهتر از اين

*



نيست ما بي خبران را خبري بهتر از اين حق نداده است مرا بال و پري بهتر از اين بين اشعار ندارم اثري بهتر از اين كه نباشد شب ما را سحري بهتر از اين كه بشر را نبود راهبري بهتر از اين كه نديده است بخود زيب و فري بهتر از اين آسمانا تو نداري قمري بهتر از اين كه نباشد پدري را پسري بهتر از اين صدف بحر ولايت گهري بهتر از اين بهر زيب سر ما تاج سري بهتر از اين نيست ما هم سفران را سفري بهتر از اين خفته در بيشه دين شير نري بهتر از اين شجر گلشن دين برگ و بري بهتر از اين بين ابناء بشر، حق، بشري بهتر از اين كلك ذات احديت هنري بهتر از اين چون تو نبود پسري را پدري بهتر از اين مهر و مه را شب و روز دگري بهتر از اين تير جانسوز دعايت اثري بهتر از اين بزم ما را نبود زيب و فري بهتر از اين بزم ما را نبود زيب و فري بهتر از اين



سرود ميلاد حضرت موسي بن جعفر عليه السلام





*



زيور آرا شد زمين تا عرش اعلي به به از شان و جلال و عزت و جاهش عالم از اين مولد فرخنده گرديده طرب زا بر امام منتظر بادا مبارك اين ولادت رسيد شادي شيعيان به عرش اعلي چونكه شد نور رخ موسوي هويدا

*



چونكه شد نور رخ موسي هويدا خرم افزا شد زمين از ديدن روي گرامش چونكه شد نور رخ موسي هويدا تهنيت بر شيعيان حضرتش از اين ولادت چونكه شد نور رخ موسوي هويدا