بازگشت

خبر دادن از معاني صداي حيوانات


از آنجا كه امام بايد به همه زبانها، حتي زبان حيوانات آگاه باشد، از امام حسين (ع) در سنين كودكي او- پيرامون آواي حيوانات سوال شد، برابر آنچه كه محمدبنابراهيم از او نقل كرده است حضرت فرمود:



هرگاه كركس صدا كند ميگويد: اي فرزند آدم! هر چه ميخواهي زندگي كن كه سرانجام آن مرگ است.



هرگاه باز شكاري صدا كند ميگويد: اي داناي پنهانيها، اي برطرفكننده گرفتاريها.



هرگاه طاووس صدا كند ميگويد: اي مولاي من! به خود ستم كردم و به (زيبايي و) آراستگي خود مغرور شدم، مرا ببخشاي.



هرگاه دراج صدا كند ميگويد: خداي رحمان، بر عرش استيلا يافت.



هرگاه خروس صدا كند ميگويد: هر كه خدا را بشناسد ياد او را فراموش نميكند.



هرگاه مرغ قدقد كند ميگويد: اي خداي حق! تو حقي و سخن تو حق است، اي الله، اي حق.



هرگاه بازچه صدا كند ميگويد: به خدا و روز پسين (قيامت) ايمان آوردم.



هرگاه مرغ گوشت ربا صدا كند ميگويد: بر خدا توكل كن تا روزي داده شوي.



هرگاه عقاب صدا كند ميگويد: هر كه خدا را فرمان برد، به سختي نيفتد.



هرگاه شاهين صدا كند ميگويد: پاك و منزه است خدا بطور قطع، بطور قطع.



هرگاه جغد صدا كند ميگويد: دوري از مردم، انس (و خرمي) است.



هرگاه كلاغ صدا كند ميگويد: اي روزيرسان! روزي حلال برسان.



هرگاه درنا صدا كند ميگويد: بارالها! مرا از دشمنم نگهدار.



هرگاه لكلك صدا كند ميگويد: هر كه از مردم خلوت گزيند از آزارشان ميرهد.



هرگاه اردك صدا كند مي؛ويد: آمرزش تو، اي خدا، آمرزش تو.



هرگاه هدهد صدا كند ميگويد: چه بدبخت است آنكه نافرماني خدا كند.



هرگاه قمري صدا كند ميگويد: اي داناي نهانها و رازها، اي خدا!



هرگاه دِبسي[1] صدا كند ميگويد: تو همان ذات كامل مطلقي كه هيچ معبود بحقي جز تو نيست، اي خدا.



هرگاه كلاژه صدا كند ميگويد: پاك و منزه است آنكه هيچ پنهاني بر او پوشيده نيست.



هرگاه طوطي صدا كند ميگويد: هر كه پروردگار خود را ياد كند گناهش بخشوده شود.



هرگاه گنجشك صدا كند ميگويد: از هر چه خدا را خشمگين كند از او بخشايش ميخواهم (يا از او بخشايش بخواه)



هرگاه بلبل صدا كند ميگويد: هيچ معبود بحقي جز خدا نيست، اين حق است، اين حق است.



هرگاه كبك صدا كند ميگويد: حق نزديك است، نزديك.



هرگاه بلدرچين صدا كند ميگويد: اي فرزند آدم چه قدر از مرگ غافلي!



هرگاه باز شكاري صدا كند ميگويد: هيچ معبود بحقي جز خدا نيست، محمد رسول خداست، و آل او برگزيدگان خدايند.



هرگاه فاخته (كوكو) صدا كند ميگويد: اي يكتا، اي يگانه، اي بيهمتا، اي بينياز پاينده.



هرگاه كلاغ سبز صدا كند ميگويد: اي مولاي من از آتش رهايم كن.



هرگاه چكاوك صدا كند ميگويد:سرورا! توبه هر مومن گنهكاري را بپذير.



هرگاه ورشان[2] صدا كند ميگويد: اگر گناهم را نبخشايي بدبخت ميشوم.



هرگاه شفنين[3] صدا كند ميگويد: هيچ نيرويي جز از خداي بلندقدر بزرگ نيست.



هرگاه شترمرغ صدا كند ميگويد: هيچ معبودي جز خدا نيست.



هرگاه چلچله صدا كند سوره حمد را ميخواند و ميگويد: اي توبهپذير توبهكنندگان، اي خدا، ستايش از آن توست.



هرگاه زرافه صدا كند ميگويد: هيچ معبود بحقي جز خداي يگانه نيست.



هرگاه بره صدا كند ميگويد: مرگ، براي پندآموزي بس است.



هرگاه بزغاله صدا كند ميگويد: مرگ مهلتم نميدهد، از اين رو گناهم اندك است.



هرگاه شير غرش كند ميگويد: امر خدا مهم است، مهم.



هرگاه گاو نر صدا كند ميگويد: آرام، آرام، اي فرزند آدم، تو در محضر كسي قرار داري كه ميبيند و خود ديده نميشود و او خداست.



هرگاه فيل صدا كند ميگويد: هيچ توان و تدبيري جانشين مرگ نميشود.



هرگاه يوزپلنگ صدا كند ميگويد: اي عزيز، اي چيره، اي سرفراز، اي الله.



هرگاه شتر نر صدا كند ميگويد: پاك و منزه است كسي كه سركشان را ذليل ميكند، پاك و مزه است او.



هرگاه اسب شيهه كند ميگويد: پاك و منزه است پروردگار ما، پاك و منزه است او.



هرگاه گرگ صدا كند ميگويد: هر چه را خدا نگه دارد هرگز تباه نخواهد شد.



هرگاه شغال صدا كند ميگويد: واي، والي، والي، والي بر گنهكاري كه در گناه خود پافشاري كند.



هرگاه سگ صدا كند ميگويد: گناهان براي خوارسازي بس است.



هرگاه خرگوش صدا كند ميگويد: اي خدا مرا با حوادث ناگوار نميران، ستايش از آن توست.



هرگاه روباه صدا كند ميگويد: دنيا خانه غرور (و فريب) است.



هرگاه آهو صدا كند ميگويد: خدايا مرا از آزارها برهان.



هرگاه كرگدن صدا كند ميگويدك سرورا! به فريادم رس وگرنه هلاك ميشوم.



هرگاه گوزن صدا كند مي؛ويد: خدا مرا بس است و او خوب وكيلي است، او مرا بس است.



هرگاه پلنگ صدا كند ميگويد: پاك و منزه است آنكه با توانمندي خود عزيز است، پاك و منزه است او.



هرگاه مار صبح كند ميگويد: چه بدبخت است آنكه تو را نافرماني كند، اي بخشنده!



و هرگاه عقرب تسبيح گويد ميگويد: شر، پديده وحشتآوري است.



سپس فرمود: خداوند هيچ پديدهاي را نيافريده مگر آنكه تسبيح دارد كه ب آن پروردگار خود را ميستايد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: و هيچ پديدهاي نيست مگر آنكه در حال ستايش، تسبيح او ميگويد ولي شما تسبيح آنها را در نمييابيد



امر به معروف و نهي از منكر سخن امام حسين (ع) در امر به معروف و نهي از منكر: (اين كلام از اميرالمومنان(ع) هم روايت شده است) اي مردم از آنچه خدا به آن اولياي خود را پند داده پند گيريد، مانند بدگويي او از دانشمندان يهود آنجا كه ميفرمايد: چرا دانشمندان الهي، آنان را از گفتار گناهشان بازنميدارند؟. و فرمايد از ميان بنياسرائيل آنان كه كفر ورزيدند لعن شدند تا فرمايد: چه بد بود آنچه ميكردند.



و بدين سان خداوند آنان را نكوهش كرد، چون آنان از ستمگران ميان خود كارهاي زشت و فساد ميديدند و نهيشان نميكردند به طمع آنچه از آنها به ايشان يرسيد و از بيم آنچه از آن ميترسيدند، با اينكه خدا ميفرمايد: از مردم نترسيد و از من بترسيد. و فرمايد: مردان و زنان باايمان دوستان يكديگرند، به كارهاي پسنديده واميدارند و از كارهاي ناپسند باز ميدارند.



خدا از امر به معروف و نهي از منكر به عنوان تكليف واجبي از خود، آغاز كرده است، زيرا ميدانسته كه اگر اين فريضه ادا شود و برپا گردد همه فرايض- از آسان و دشوار- برپا شوند، چه امر به معروف و نهي از منكر دعوت به اسلام است همراه رد مظالم و مخالفت با ظالم و تقسيم بيتالمال و غنايم، و گرفتن زكات از جاي خود و صرف آن در مورد بسزاي خود.



سپس شما اي گروه نيرومند! دسته اي هستيد كه به دانش و نيكي و خيرخواهي معروفيد و به وسيله خدا در دل مردم مهابتي داريد كه شرافتمند از شما حساب ميبرد و ناتوان شما را گرامي ميدارد و آنان كه همدرجه شمايند و بر آنها حق نعمتي نداريد، شما را بر خود پيش ميدارند، شما واسطه حوايجي هستيد كه از خواستارانشان دريغ ميدارند و به هيبت پادشاهان و ارجمندي بزرگان در ميان راه، گام برميداريد. آيا همه اينها از آن رو نيست كه به شما اميدوارند كه بحق خدا قيام كنيد؟! اگرچه از بيشتر حقوق خداوندي كوتاهي كردهايد از اينرو حق امامن را سبك شمرده، حقوق عيفان را تباه ساختهايد و به پندار خود حق خود را گرفتهايد. شما در اين راه نه مالي خرج كرديد و نه جاني را براي خدا كه آن را آفريده به مخاطره انداختيد و نه براي رضاي خدا با عشيرهاي درافتاديد، آيا شما به درگاه خدا بهشت و همنشيني پيامبران و امان از عذاب او را آرزو داريد؟!



اي آرزومندان به درگاه خدا! من ميترسم كيفري از كيفرهاي او بر شما فرود آيد، زيرا شما از كرامت خدا به منزلتي دست يافتهايد كه بدان بر ديگري برتري داريد و كسي را كه به وسيله خدا (برشما) شناسانده ميشود گرامي نميداريد با اينكه خود به خاطر خدا ر ميان مردم احترام داريد، شما ميبنيد كه پيمانهاي خدا شكسته شده و نگران نميشويد با اينكه براي يك نقض پيمان پدران خود به هراس ميافتيد. ميبينيد كه پيمان رسول خدا(ص) خوار و ناچيز شده و كورها و لالها و از كارافتادهها در شهرها رها شدهاند و رحم نميكنيد، و در خور مسئوليت خود كار نميكنيد و به كساني كه در آن راه تلاش ميكنند وقعي نمينهيد و خود به چاپلوسي و سازش با ظالمان آسودهايد. همه اينها همان جلوگيري و بازداشتن دستهجمعي است كه خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافليد. مصيبت بر شما از همه مردم بزرگتر است، زيرا در حفظ منزلت علما مغلوب شديد، كاش (در حفظ آن) تلاش ميكرديد.



اين براي آن است كه مجراي كارها و گذرگاه احكام (يعني پستهاي كليدي) به دست عالمان به خداست كه بر حلال و حرام خدا اميناند و از شما اين منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطه تفرق شما از حق و اختلاف شما در سنت پيامبر (ص) با اينكه دليل روشن بر آن داشتيد. و اگر بر آزارها شكيبا بوديد و در راه خدا هزينهها (و تعهدها) را تحمل ميكرديد، زمام امور خدا بر شما درميآمد و از جانب شما به جريان ميافتاد و به شما برميگشت، ولي شما ظالمان را در جاي خود نشانديد و امور خدا را به آنان سپرديد تا به شبهه كار كنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگي دنيا كه از شما جدا خواهد شد (آنان را بر اين منزلت چيره كرده) بدين سان ضعيفان را به دست آنان سپرديد كه برخي را برده و مقهور خود ساخته و برخي را ناتوان و مغلوب زندگي روزمره كردند، در امور مملكت به راي خو تصرف ميكنند و با هوسراني خويش ننگ و خواري پديد ميآورند به سبب پيروي از اشرار و گستاخي بر خداي جبار!



در هر شهري خطبي سخنور بر منبر دارند كه به سود آنان سخن ميگويد، سرتاسر كشور اسلامي بيپناه مانده و دستشان در همه جاي آن باز است و مردم بردگان آنهايند كه هيچ دست برخورنندهاي را از خود نرانند.



آنها كه برخي زورگو و معاندند و برخي بر ناتوانان سلطهگر و تندخويند، فرمانرواياني كه نه خدا شناسند و نه معاد.



شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه ديار اسلامي در اختيار فريبكاري نابكار و مالياتبگيري ستمگر و فرمانرواي بيرحم بر مومنان است، پس خدا در آنچه ما كشمكش داريم حاكم است و در آنچه اختلاف داريم داوري ميكند.



خدايا! تو ميداني كه آنچه از ما سرزد، براي رقابت در فرمانروايي و نيز دسترسي به مال بيارزش دنيا نبود، بلكه از آن روست كه نشانههاي آيين تو را بنمايانيم و سروسامان بخشي را در سرزمينهايت آشكار سازيم تا بندگان ستمديده تو آسوده گردند و به فرايض و سنن و احكام تو عمل كنند. و شما (اي مردم!) اگر ما را (در اين راه مقدس) ياري نرسانيد و در خدمت ما نباشيد، ستمگران (بيش از پيش) بر شما نيرو گيرند و در خاموش كردن نور پيامبر شما بكوشند. خدا ما را بس است و بر او توكل داريم و به سوي او باز گرديم و سرانجام به سوي اوست.




پاورقي

[1] پرنده كوچك شيره خرمايي رنگي كه از انواع كبوتران صحرايي است (احتمالاً ياكريم باشد).



[2] پرندهاي كه از فاخته و كبوتر پديد آيد، از انواع كبوتران صحرايي كه بالاي دم او سفيد است.



[3] ماهي چهارگوش. جاحظ گويد: از انواع كبوتران است و هرگاه هر يك از نر و ماده آن، ديگري را گم كند پيوسته تنها ميماند تا بميرد و نواي غمانگيزي دارد.