بازگشت

حضرت عيسي (ع) و كربلاي حسين (ع)


در خبر است كه عيسي (ع) را با حواريون گذر به اراضي كربلا افتاد ، ناگاه شيري را نگريستند كه طريق را بر روندگان مسدود ساخته بود عيسي (ع) پيش آمد و فرمود : اني لم ادع لكم الطريق حتي تلعنوا يزيد قاتل الحسين (ع) . نمي گذارم شما درگذريد الا آنكه يزيد را كه كشندة حسين (ع) است لعن كنيد .



عيسي فرمود : حسين كيست ؟ قال : سبط محمد النبي الامي و ابن علي الولي . سبط پيامبر و فرزند علي ولي الله است .



عيسي (ع) پرسيد : قاتل او كيست ؟



گفت قاتل او يزيد ملعون است كه وحوش بيابانها و درندگان صحراها خاصه روزهاي عاشورا او را لعن كنند . پس عيسي دست برداشت و لعن كرد بر يزيد و نفرين فرستاد بر او . در اين وقت شير از طريق كناري رفت و حواريون ايمن شدند و به جانب مقصود عبور كردند .



حضرت محمد (ص)و تربت امام حسين (ع) ابوبصير گويد امام صادق (ع) فرمود : جبرئيل بر رسول خدا(ص) فرود آمد . در آن هنگام حسين (ع) نزد حضرتش به بازي مشغول بود . پس جبرئيل او را آگاه ساخت كه امتش اين فرزند را مي كشند . رسول خدا (ص) گريست و سپس جبرئيل عرض كرد : آيا تربتي را كه بر روي آن كشته مي شود به شما نشان دهم ؟ امام ادامه دادند : ناگاه فاصلة ميان محل نشستن رسول خدا (ص) و قتلگاه حسين (ع) در زمين فرو رفت ، بطوريكه دو مكان به هم متصل شدند و جبرئيل مشتي از آن خاك برگرفت . سپس در كمتر از يك چشم برهم زدن دو مكان از هم دور شدند و به حالت اول خود بازگشتند . سپس جبرئيل خارج شد در حالي كه مي فرمود : خوشا به حال تو اي خاك و خوشا به حال آن كه در اطراف تو كشته مي شود . البته گفتني است در اين زمينه روايات ديگري نيز دربارة ساير پيامبران ماند حضرت اسماعيل و نفل شره است كه طالبان مي توانند به بحارالانوار مرحوم شيخ محمد باقر مجلسي (ره) ، جلد 44 و كتاب خصائص الحسينيه ، مراجعه نمايد .