بازگشت

عزاداري حضرت سكينه (س)


امام سجاد(ع) فرمود وسايل سفر را بردارند و از كربلا به سوي مدينه حركت نمايند. شترها و محملها آماده شد، در اين هنگام سكينه گريه كرد و بانوان را به وداع با قبر شريف طلبيد. بانوان در اطراف قبر حلقه زدند. سكيه قبر پدر را به بغل گرفت وَ بَكَتْ بُكاءً شَديداً و حَنَّتْ و اَنَّتْ وَ اَنْشَأَتْ تَقُولُ (گريه سختي كرد و شيون و ناله نمود و چنين مرقيه خواند):





*



اَلا يا كَرْبَلا نُوَدِّعُكَ جِسْماً اِلا يا كَرْبَلا نُوَدِّعُكَ رُوحاً لِاَحْمَدِ وَ الْوَصِيِّ مَعَ الْاَميناً

*



بِلاكَفَـنٍ و لا غُسْـلٍ دَفيناً لِاَحْمَدِ وَ الْوَصِيِّ مَعَ الْاَميناً لِاَحْمَدِ وَ الْوَصِيِّ مَعَ الْاَميناً



هان اي كربلا، با تو در مورد پيكري وداع ميكنم كه بدون غسل و كفن در اين مكان دفن شده است.



هان اي كربلا، ما همراه امينمان (حضرت سجاد (ع)) با تو وداع مي:نيم و در مورد حسيني كه روح پيامبر و روح وصي پيامبر (حضرت علي (ع)) بود.



فاطمه دختر امام حسين نيز خود را روي قبر پدر انداخت و شديد گريه كرد.[1]

پاورقي

[1] معاليالسبطين، ج2، ص 203.