بازگشت

تحريف لفظي و معنوي عاشورا


از سر فصل هاي مهم نبايدهاي عاشورا كه در بحث آسيب شناسي، مهمترين بخش را تشكيل مي دهد و به ابعاد مختلف فكري و نظري و اعتقادي عاشورا مربوط مي شود شناخت تحريفات عاشورا و اطلاع رساني نسبت به آن است. اهميّت اين بخش از آن رو است كه به انديشه عاشورا و ابعاد سازنده آن پيوند مي خورد و تأثيري ژرف در سرنوشت حال و آينده جامعه دارد.



شخصيت فرهيخته و زمان شناسي كه با دقت بر روي واژه تحريف بر اين آسيب انگشت نهاد و ابعاد آن را تشخيص داد و معرّفي كرد، شهيد آيت الله مطهري(ره) است. از نگاه وي كه به پيشتازي حاجي نوري در اين موضوع تأكيد دارد، اگر كاري كنند كه يك جمله يا نامه يا شعر مثلاً، آن مقصودي را كه بايد بفهماند، نفهماند و مقصود ديگري را بفهماند، اين تحريف است.



البته تحريف همچنان كه در يك سخن عادي ممكن است رخ دهد، مي تواند در يك موضوع بزرگ اجتماعي رخنه كند، تحريف هر چند، نبايد بشود و محكوم است ولي اگر در سخن عادي باشد، خطرناك نيست، چون به حيات و سعادت اجتماع ضربه نمي زند و در مسير اجتماعي انحراف ايجاد نمي كند. ولي اگر يك موضوع اجتماعي بزرگ تحريف شود، مثلاً تحريف كردن شخصيتها، آنان كه قولشان، عمل و خُلقشان براي مردم نمونه وحجّت است، خيلي خطرناك است. حادثه كربلا، حادثه اي بزرگ است كه در تربيت و خُلق و خوي مااثر جدّي دارد. حادثه اي كه ميليون ها نفر و قهراً ميليون ها ساعت براي آن صرف مي شود ومبالغ هنگفتي هزينه مادّي آن مي گردد، تحريف در چنين حادثه اي ضررهاي جبران ناپذير دارد.



در باره عوامل تحريف، استاد مطهري(ره) از دو عامل: اغراض دشمنان و تمايل بشر به اسطوره سازي به عنوان عوامل عمومي تحريف تاريخ كه اختصاص به حادثه عاشورا ندارد، ياد مي كند، پس از آن عامل سومي به عنوان عامل خاصّ كه تنها مربوط به حادثه كربلاست ياد مي كند، عاملي كه موجب گشت استفاده از هر وسيله و ابزار هر چند نامقدس تجويز شود. براي رسيدن به هدفي مقدس عدّه اي گفتند: گريستن بر امام حسين(ع) هدفي مقدّس و منزه است و براي رسيدن و انجام دادن آن، هر كاري مجاز و رواست، در نتيجه افرادي در اين قضيه دست به جعل و تحريف زدند. [40]



سرفصل مهم ديگر در سخن شهيد مطهري(ره) در ارتباط با تحريف عاشورا، بحث انواع تحريف است. او تحريف را به دو گونه لفظي و معنوي تقسيم مي كند. تحريف لفظي، عوض كردن ظاهر يك چيز است، تصرّف در ظاهر گفتار و سخن ديگران و كم و زياد كردن آن، تحريف لفظي است. تمامي قصّه ها و حكايات بي پايه و اساس كه در باره حادثه كربلا گفته شده و در نقل هاي تاريخي غير معتبر انعكاس يافته و در كتاب لؤلؤ و مرجان حاج ميرزا حسين نوري(ره) به آن اشاره شده، از مصاديق تحريف لفظي عاشورا شمرده مي شود. امّا تحريف معنوي كه صد بار خطرناك تر از تحريف لفظي است آن است كه مثلاً يك جمله، بدون كم و زياد كردن الفاظ آن، به گونه اي تفسير و توجيه شود كه درست بر خلاف و ضدّ معناي واقعي آن باشد. نمونه اين تحريف را نسبت به روايت پيامبر اسلام(ص) يا عمّارتقتلك الفئة الباغية؛ اي عمار گروهي باغي و سركش تو را مي كشند، شاهديم. در جنگ صفّين وقتي عمار به دست لشگر معاويه به قتل رسيد، يك مرتبه فرياد از همه جا بلند شد كه معاويه و يارانش باطل و سركش اند، چون قاتل عمّار مي باشند. اينجا بود كه معاويه دست به تحريف معنوي روايت زد و اعلام كرد: ما كشنده عمار نيستيم، عمار را علي(ع) كشت كه او را به صفين آورد و موجب كشتنش را فراهم كرد. تحريف معنوي يك حادثه تاريخي به اين است كه علل و انگيزه ها يا اهداف آن به گونه اي بيان و تفسير شود كه بر خلاف اصل آن باشد

پاورقي

[40]. ر.ك: حماسه حسينى، ص 66 - 92، مجموعه آثار، ج 7، صدرا، 1377ه ش.