چراغ هدايت و كشتي نجات
من آن نورم كه در شبهاي تاريك در اين دريا منم آن ناخدايي كه كشتي را به ساحل مي رسانم
*
چراغ رهنماي كاروانم كه كشتي را به ساحل مي رسانم كه كشتي را به ساحل مي رسانم
روايت شده كه امام حسين (ع) فرمود: «خدمت رسول خدا (ص) شرفياب شدم در حاليكه ابي بن كعب هم آنجا بود. حضرت رسول اكرم (ص) فرمود: مرحبا به تو ، اي ابا عبدالله ، اي زينت آسمانها و زمين . ابي گفت : چگونه او زينت آسمانها و زمين است در صورتي كه كسي غير از تو چنين نيست؟ حضرت فرمود: اي ابي ، قسم به كسي كه مرا به حق به نبوت مبعوث كرد، حسين بن علي در آسمان بزرگتر از روي زمين است، و همانا بر طرف راست عرش الهي نوشته شده است كه او چراغ هدايت و كشتي نجات است » . 1
يكي از بركات فردي حضرت سيدالشهدا (ع) اين است كه او «چراغ هدايت» و «كشتي نجات» است . اگر چه همه پيامبران و امامان (ع) چراغها و انوار هدايت و كشتيهاي نجات و رهايي اند، چنانكه پيامبر اسلام (ص) فرمود: «انما مثل اهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح من دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك» .2
همانا خانداون و اهل بيت من در ميان شما مانند كتشي نوح است كه هر كس داخل آن شود نجات پيدا كرده و هركس كه از آن تخلف كند هلاك خواهد شد.
اما كشتي نجات حسين (ع) حركتش بر امواج توفنده و گسترده دريا، سريعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهاي نجات آسانتر بوده و دايره بهره وري و استفاده از نور مشعل وجود حسين (ع) وسيعتر است .
در آن زماني كه امواج بلند و سهمگين فساد و گناه بر پيكره نيمه جان جامعه اسلامي، و جان و دل مسلمانان، تازيانه مرگ مي زد و گرداب حوادث و توطئه ها و پليديها، خفتگان در بستر غفلت را بي رحمانه به قعر تاريكي و تباهي مي كشيد ، اين حسين بود كه با قيام و نهضت الهي خود و شهادت و اسارت اهل بيت خويش ، گرفتاران در اين اوضاع خطرناك را از درياي پر تلاطم ساخته شده به دست فتنه گر «بني اميه» نجات بخشيد و با كشتي رهايي خود ، اين خفتگان و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.
آري ، حسين (ع) «مصباح الهدي » است تا در اين ظلمتكده خاك، دليل و راهنماي راه باشد؛ و «سفينة النجاة» است تا در اقيانوس متلاطم فتنه ها و ضلالتها، غرق شدگان را كه كشتي شكسته بودند فرياد رس باشد.
*
اي كه مصباح هدايت هستي و فلك نجات زنده در قبر دل ما بدن كشته تو است جان مايي و ترا قبر حقيقت دل ماست
*
از چه با اين اشكها ايجاد طوفان مي كني؟ جان مايي و ترا قبر حقيقت دل ماست
پاورقي
1 فرائد السمطين , جوينى خراسانى , ج 2 ص 155
2 فرائد السمطين , جوينى خراسانى , ج 2 ص 246