بازگشت

عزاداري در مرتبه پنجم


در مرتبه پنجم، عزاداري براي امام حسين عليه السلام، بدون داشتن روح انتقام و بدون پيوند داشتن با منتقم حقيقي خون او، براي يك شيعه جرم كمي نيست.

برپايي مجالس عزاداري براي اهل بيت عليهم السلام، بدون حركت براي ظهور و بدون خدمت و كمك به امام زمان عليه السلام در برداشتن موانع ظهور، فريبي بزرگ و يك غرور بيجا و يك ظلم عظيم در حق همه اهل بيت عليهم السلام و به خصوص منتقم خون آنها، و يك خيانت در حق همه مظلومان عالم است.

امام خميني آن سلاله پاك رسول الله صلي الله عليه و آله و آن فرزند شايسته


حسين بن علي عليهماالسلام و آن نائب برحق امام زمان عليه السلام به عنوان معمار و رهبر كبير انقلاب بزرگ و اسلامي ملت ايران از يك سو ايران را كشور امام زمان عليه السلام معرفي و اعلام مي كنند و از طرفي غفلت مسئولان از سازماندهي قواي كشور براي حركت به سوي ظهور امام زمان عليه السلام و تشكيل حكومت جهاني ايشان را يك خيانت سهمگين و خطري بزرگ مي دانند [1] و چنين مي فرمايند:

«مسؤولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه ي شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت - ارواحنا فداه - است كه خداوند بر همه ي مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسايل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسؤولين را از وظيفه اي كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره ي هر چه بهتر مردم بنمايد، ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند».

عزاداري براي يك شيعه بدون تمناي منتقم اصلي و بدون جهاد و مبارزه با دشمنان و موانع ظهور ايشان، مسخره كردن خود و يك دروغ بزرگ بلكه يك نفاق عظيم است.

اميرالمؤمنين عليه السلام درباره وجود مقدس امام زمان عليه السلام چنين فرمودند:

«صاحب هذا الامر، الشريد الطريد الفريد الوحيد [2] صاحب اين امر آوازه ي طرد شده ي يگانه ي تنها است».

اين حالت همان مصيبت اعظم است كه جهان در جهل و گمراهي غرق شده و تشنه دين حق و رهبر الهي باشد، و چنين رهبري آواره و تنها و مظلوم باشد.


براي يك عزادار حقيقي دردمندانه اين سؤال بزرگ تؤام با تعجب مطرح است كه چه كساني امام زمان عليه السلام را آواره و طرد كرده اند؟ و چه كساني عامل طول كشيدن غيبت هستند؟

شيعيان جاهل و احمقي كه بال پشه از دين آنها محكم تر است و حضرت از آزار و اذيت آنها شكايت كرده است، چه كساني هستند؟

آيا فقط اهل كوفه، كه علي و حسين عليهماالسلام را تنها گذاشتند ملعون و محكوم هستند؟

مگر امام زمان عليه السلام نيز بيش از هزار و صد و شصت سال، به تعبير پدر بزرگوارشان، تنها و آواره و طرد شده نيست؟

گناه اين تنهايي و مظلوميت به گردن كيست؟

امام زمان عليه السلام چه كساني را عامل اين همه مظلوميت و تنهايي مي داند؟ دشمنان يا دوستان نادان را؟

اينجاست كه عزادار حقيقي به اين نتيجه مي رسد كه در بسياري از مجالس عزاداري مظلوم تر از امام زمان عليه السلام وجود ندارد.

مجالسي كه گريه بر حسين و مظلوميت و تنهايي اش را بهانه اي براي فراموشي مظلوميت و تنهايي امام زمان عليه السلام قرار داده اند.

مجالسي كه در آن با گريه بر امام حسين عليه السلام سال 61 هجري قمري، غربت و تنهايي حسين زمان و رجزخواني ها و جنايات يزيديان زمان فراموش مي شود، مجالسي كه اگر كسي بخواهد در آن مجالس مردم را به ياد دشمنان حضرت و استكبار جهاني و لزوم مبارزه با آنها بيندازد، او را به شدت منع مي كنند كه نبايد مجلس امام حسين عليه السلام را سياسي كرد و حال و شور مجلس را خراب كرد!!!

مجالسي كه بانيان و شركت كنندگان در آنها، ترجيح مي دهند


ساعت ها از حسين، زينب و علي اكبر، علي اصغر و رقيه بگويند و بخوانند، اما چند دقيقه درباره منتقم اصلي خون اينها و يزيدياني كه مانع ظهور ايشان هستند، چيزي نگويند و نشنوند، زيرا شنيدن در اين باره مسئوليت جهاد و مبارزه اي سخت و نفس گير را در پي خواهد داشت؛ اما خواندن و شنيدن درباره حسين سال 61 قمري چنين نيست، بانيان بعضي از اين مجالس ميليون ها تومان صرف تشريفات مجلس مي كنند، ولي در دلشان براي برقراري رابطه با آمريكا و شيطان بزرگ كه دشمن اصلي امام زمان عليه السلام و بزرگترين مانع ظهور و نيز دجال زمان است، مشتاقانه روزشماري مي كنند. اينان به ظاهر دم از حسين و محبت او مي زنند، ولي در باطن روح يزيدي دارند.

متأسفانه در بين عزاداران كم نيستند كساني كه در عين عزاداري و صرف وقت و مال خود براي برگزاري مجالس اهل بيت عليهم السلام، به محبت دشمنان امام زمان عليه السلام و پذيرش فرهنگ ضد ديني و ضد اسلامي آنها دل سپرده اند و مقلد و مروج فرهنگ بيگانگان، به خصوص فرهنگ ضد انساني و فاسد آمريكا و ساير قدرتهاي ضد اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله هستند. اميرالمؤمنين درباره چنين اشخاص مي فرمايند:

«و لن يحبنا من يحب مبغضنا ان ذلك لا يجتمع في قلب واحد و (ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه) [3] يحب بهذا قوما و يحب بالآخر عدوهم، والذي يحبنا فهو يخلص حبنا كما يخلص الذهب لا غش فيه [4] - كسي كه دشمن ما را دوست بدارد، هرگز ما را دوست نداشته است. - محبت ما و دوستي با دشمن ما - در يك قلب جمع نمي شود (خداوند در دورن يك مرد دو قلب قرار نداده است.) كه با يك قلب گروهي را دوست داشته باشد و با قلب ديگر دشمنان آنها را دوست داشته باشد.


كسي كه ما را دوست داشته باشد، دوستي اش را خالص مي كند. همان طور كه طلاي ناب خالص مي شود».

عزاداري براي سيدالشهدا عليه السلام و برگزاري مجالس آن حضرت با پذيرش سلطه فكري، فرهنگي و سياسي دشمنان امام زمان عليه السلام سازگار نيست.

براي عزادار در اين مرتبه اين سؤال و دغدغه اساسي وجود دارد كه چرا پس از شهادت امام حسين عليه السلام، شيعيان درس و عبرت لازم از عاشورا نگرفتند و وفاداري و همدلي لازم براي انتقام از دشمنان حضرت نداشتند. تا جايي كه ائمه بعدي نيز در كمال مظلوميت و غربت يكايك به شهادت رسيدند. تا حتي آخرين آنها مجبور به غيبت شد.

چرا از زمان غيبت تاكنون اين همه عزاداري و سوگواري و بزرگداشت نتوانسته است وفاداري و همدلي لازم را در شيعيان براي فراهم كردن ظهور منجي بشريت و منتقم اصلي امام حسين عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام ايجاد نمايد. چرا با وجود اين همه عزاداري و خواندن زيارت عاشورا و بزرگداشت، هنوز امام زمان عليه السلام در غيبت و تنهايي و آوارگي به سر مي برد و دست ما از دامان او كوتاه است. آيا نبايد در نوع عزاداري و كيفيت مجالسمان تجديدنظر كنيم [5] تا به وفاداري و همدلي لازم براي ظهور آن عزيز تنها و غريب دست يابيم؟ تا كي مي خواهيم بر غربت و مظلوميت حسين شهيد سال 61 هجري سوگواري كنيم و به غربت و تنهايي و مظلوميت حسين زمان بي توجه باشيم تا كي مي خواهيم براي نداي «هل من ناصر ينصرني» امام حسين عليه السلام در سال 61 هجري آه و ناله


سر بدهيم و بگوييم: اي كاش من با شما بودم ولي نسبت به نداي «هل من ناصر ينصرني» حسين زمانمان غافل و بي توجه باشيم؟ آيا اين يك شعار بي اساس و يك دروغ و نفاق بزرگ نيست كه به امام حسين عليه السلام عرض كنيم كه اي كاش با شما بودم و به رستگاري عظيم نايل مي شدم ولي امام زمان عليه السلام را تنها بگذاريم و به ياريش نرويم و وظيفه اي كه در زمان كنوني نسبت به او داريم عمل نكنيم؟

در اين مرتبه گريه صرفا از روي عاطفه نيست بلكه از روي معرفت است و چنين گريه اي در ابتد محبت را در دل گريه كننده ايجاد و با اين گريه توان گريه كننده بالا مي رود و بر قواي نفساني وجودش غلبه مي كند و راه تبعيت از امام حسين عليه السلام براي او باز مي شود و با اين تبعيت به مقام «منا اهل البيت» مي رسد. به همين دليل سيدالشهدا عليه السلام فرمودند:«أنا قتيل العبرة [6] - من كشته اشك هستم». اگر مصيبت عظيم نباشد گريه اي نيست و اگر گريه اي نباشد، محبت و فدرت و تبعيتي نيست و اگر قدرت و تبعيت نباشد، پيروي از حسين عليه السلام در جهاد با يزيديان زمان وجود نخواهد داشت و اگر چنين شد، مصيبت اعظم يعني اسارت امام زمان عليه السلام در زندان غيبت ادامه خواهد داشت و مردم در چنگال فساد و ظلم و تباهي خواهند ماند.

در اين مرتبه به جاي تكيه بر كلماتي چون، تشنگي، اسارت، گريه و غم، بيشتر بر لعن، انتقام، امام زمان عليه السلام، سلم و حرب تكيه مي شود و اگر از كلمات دسته اول اسمي آورده مي شود، براي رسيدن به كلمات دسته دوم است. به عبارت دگير جنبه عاطفي و احساسي براي رسيدن به معرفت، حماسه و عمل است و عنصر اصلي عزاداري در اين مرتبه حماسه و جهاد است.



پاورقي

[1] بحث بيشتر درباره خيانت مسئؤولين و خيانت مردم نسبت به امام زمان عليه‏السلام را در صفحات 108 تا 146 و نيز صفحات 193 تا 208 کتاب آشتي با امام زمان عليه‏السلام دنبال نماييد.

[2] بحارالانوار، ج 51، ص 120.

[3] سوره احزاب، آيه 4.

[4] امالي طوسي، ص 148.

[5] البته خواننده عزيز با توجه به مطالب گذشته به خوبي مي‏داند که منظور ما از تجديدنظر در عزاداري‏ها حذف ذکر مصائب اهل بيت عليهم‏السلام و به خصوص سيدالشهدا عليه‏السلام نيست بلکه استفاده صحيح از اين ذکر مصيبت‏ها و توجه به مصيبت اعظم با ذکر مصيبت عظيم است.

[6] امالي شيخ صدوق، ص 118.