بازگشت

گناه رضايت به مصيبت اعظم


گفته شد كه دين خدا كه همان توحيد راستين است، تأمين كننده حيات انساني ما است كه بدون آن، مرده اي بيش نيستيم. امام و رهبر معصوم نيز كه از ناحيه خداوند بعنوان مجري دين برگزيده شده، عامل حيات و بقاي دين است. بدون امام، ديني نيست و بدون دين، حياتي نيست.

در زيارت وارث كساني كه به مصيبت عظيمي كه بر امام حسين عليه السلام وارد شده راضي باشند، مورد لعنت قرار گرفته اند.


پس رضايت به مصيبت اعظم جرم و جنايت بالاتري محسوب مي شود و كساني كه به نبودن معصوم در رأس حاكميت بر جامعه انساني و محروميت مردم از نور هدايت آنها راضي باشند و غير معصوم را تأييد كنند و به ديني غير از دين خدا رضايت دهند، ملعون تر و منفورتر هستند.

عزادار حقيقي در سايه معرفتي كه كسب كرده به خوبي مي داند كه تا وقتي منتظر حقيقي [1] ، طالب ظهور امام زمان عليه السلام نباشد، عزادار حقيقي و جزو منتقمان امام حسين عليه السلام نيست بلكه بالاتر به اين نتيجه مي رسد كه اگر براي ظهور منتقم اصلي و برطرف شدن موانع ظهور عمل و تلاش نكند، به آن حضرت ظلم كرده است. تنها گذاشتن امام زمان عليه السلام، همان عمل مردم كوفه در تنها گذاشتن سيدالشهدا است.

بيقرار نبودن و دل تنگ نشدن براي حضرت، عين قهر و بي وفايي نسبت به ايشان است. بي وفايي شيعيان و فراموشي حضرت، همان عاملي است كه امام زمان عليه السلام از آن شكايت ها و ناله ها دارد و همان عاملي است كه تاكنون حضرت را در پس پرده غيبت نگه داشته است و جريان انتقام الهي از شهادت امام حسين عليه السلام و ساير معصومين عليهم السلام را به تأخير انداخته است.

همان طور كه قبلا گفتيم وجود مقدس حضرت صاحب الامر - عجل الله تعالي فرجه الشريف - در نامه اي كه حدود هزار سال پيش براي شيخ مفيد (رحمة الله عليه) نوشته است، دو عامل و دو ضعف عمده شيعيان را موجب تأخير در ظهور معرفي مي نمايد كه عبارتند از: بي وفايي به حضرت و همدل نبودن براي برطرف كردن موانع ظهور.


چنين شيعياني از آن جهت كه در انجام وظيفه اي كه نسبت به امام زمانشان دارند، كوتاهي كرده اند، جزو آن دسته هستند كه ايشان را آزار و اذيت كرده و مي كنند و حضرت اين گونه از دست آزارهاي آنان شكايت مي كند:

«قد آذانا جهلاء الشيعة و حمقائهم و من دينه جناح البغوضة ارجح منه - بدون شك، شيعيان جاهل و كم خرد آنها و كساني كه بال پشه از دين آنها محكم تر است، ما را آزار مي دهند». [2] .

عزادار حقيقي هرگز نمي خواهد از كساني باشد كه امام زمانشان را اذيت مي كنند و در جرم دشمنان حضرت كه براي ظهورش مانع ايجاد نموده اند، شريك باشد. كوتاهي در شناخت حضرت و انجام وظايفي كه نسبت به ايشان به عهده ماست، موجب مي شود كه ما هرگز تمنايي براي آمدن ايشان نداشته باشيم و تلاش و جهادي براي كنار زدن دشمنان و موانع ظهورش نكنيم و عملا در زمره كساني قرار گيريم كه در كنار گذاردن امام عليه السلام از مرتبه و مقامي كه خداوند براي ايشان خواسته است، يعني حاكميت بر جهان بشريت، شريك باشيم و خداي ناكرده مشمول لعنت خدا قرار گيريم. آري اگر نخواهيم كه امام زمان عليه السلام ظهور كند و براي ظهورش به جهاد و مبارزه نپردازيم، ملعون هستيم. اگر لحظه اي تأخير در ظهور را بخواهيم و به وضعيتي غير از حاكميت امام زمان عليه السلام بر جامعه جهاني حتي براي يك ساعت راضي باشيم و به شرايطي غير از شرايط حاكميت ايشان دلخوش باشيم، ملعون خداوند و همه لعنت كنندگاني كه زيارت عاشورا مي خوانند و ملعون انبياي الهي و همه فرشتگان الهي خواهيم بود. زيرا بزرگترين ظلم را به امام زمان عليه السلام كرده ايم.



پاورقي

[1] درباره خصوصيات منتظر حقيقي و وظايف آن، به خصوص در زمان کنوني به بخش چهارم کتاب آشتي با امام زمان عليه‏السلام مراجعه شود.

[2] الاحتجاج، ج 473، 2.