بازگشت

برائت عملي


برائت عملي يعني دوري كردن از فرهنگ و تسلط فرهنگي دشمنان و پرهيز از اخلاق و عقايد آنان.

بديهي است كه ابزار محبت نسبت به اهل بيت عليهم السلام با پذيرش فرهنگ و اخلاق دشمنان آنان سازگار نيست. امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايند:

«نحن اصل كل خير و من فروعنا كل بر فمن البر التوحيد و الصلاة و الصيام و كظم الغيظ و... و عدونا اصل كل شر و من فروعهم كل قبيح و فاحشة فمنهم الكذب و البخل و النميمة و القطعية و اكل الربا و... فكذب من زعم انه معنا و هو متعلق بفروع غيرنا [1] - ما اصل هر خير - و خوبي - هستيم و هر چه خوبي است از


فروع ماست. در شمار خوبي هاست: توحيد و نماز و روزه و فروبردن - غلبه بر - خشم و... و دشمنان ما ريشه هر بدي هستند و چه هر چه پليدي و زشتي است از فروع آنهاست. پس از آنهاست دروغ و بخل و سخن چيني و قطع رحم و رباخواري و... بنابراين دروغ گفته هر كس كه مي پندارد كه با ماست - و از ماست - در حالي كه به فروع غير ما - و بدي ها - تعلق دارد».

آري دروغ مي گويد كسي كه خود را از اهل بيت عليهم السلام مي داند ولي اخلاق دشمنان آنان را دارد و با گرفتن و دادن ربا، بداخلاقي و بددهني و سخن چيني و نيز با گرانفروشي و بخل و تقلب و فريب با شيعيان آنان رفتار مي كند. دروغ مي گويد كسي كه خود را محب اهل بيت عليهم السلام مي داند و اهل برائت از دشمنان دين و فرهنگ فاسد و ضدبشري آنها نيست و با بدحجابي، بي حجابي، بي نمازي و بي غيرتي نسبت به ناموس و نيز تربيت غير مذهبي و غلط فرزندان و، خون به دل امام زمان عليه السلام و ساير اهل بيت عليهم السلام مي كند. دروغ مي گويد كسي كه خود را دوست دار اهل بيت عليهم السلام مي داند و بالاي درب منزل خود پرچم «يا حسين» را نصب مي كند و براي اقامه عزاي اهل بيت عليهم السلام منزل خود را سياه پوش مي كند و خود نيز در ايام عزاي اهل بيت عليهم السلام لباس سياه بر تن مي كند، اما در دل محبت به دشمنان امام زمان و شيفتگي نسبت به آنها و فرهنگ كثيفشان را مي پروراند و در بالاي بام منزلش علم بندگي و اسارت فكري و فرهنگي نسبت به دشمنان يعني آنتن ماهواره را نصب كرده است.

محبت با ضعف برائت و ضعف در دشمني با فرهنگ دشمنان سازگار نيست. امام صادق عليه السلام در جواب كسي كه به ايشان گفت: فلاني شما را دوست دارد. ولي در برائت از دشمنان شما ضعيف است، چنين فرمودند:


«هيهات، كذب من ادعي محبتنا و لم يتبرأ من عدونا [2] - هرگز! دروغ مي گويد كسي كه ادعاي دوستي ما را مي كند و از دشمن ما برائت نمي جويد».



خلق زبان به دعوي عشق گشوده اند

اي من غلام آنكه دلش با زبان يكي است



ائمه طاهرين عليهم السلام نور واحد هستند و هدف همه ي آنها يكي است (كه عبارت است از تلاش، كوشش، نثار و ايثار براي احياي دين و روشن نگه داشتن چراغ مكتب) از اين رو زنده نگه داشتن نام و ياد هر كدامشان باعث زنده ماندن اصل مكتب الهي است. ليكن سالار شهيدان عليه السلام خصوصيتي دارد كه زنده نگه داشتن نام و ياد او تأثير به سزايي در زنده نگه داشتن مكتب اسلام دارد...

سر اينكه سفارش كرده اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهل بيت عليهم السلام تولي داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبري بجوييد، براي آن است كه طرز فكر معاندان ايشان منفور شود و گرنه هم اكنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت كنيم. نام و ياد آنها رخت بربسته و قبرشان نيز زباله داني بيش نيست، الآن سخن از فكر و راه يزيد و يزيديان عصر است. زن فرعون وقتي كه به درگاه الهي دعا كرد، نگفت خدايا مرا فقط از فرعون نجات بده بلكه گفت: (رب ابن لي عندك بيتا في الجنة و نجني من فرعون و عمله و نجني من القوم الظالمين. [3] - بارالها! تو خانه اي براي من در بهشت بنا كن و مرا از شر فرعون كافر و كردارش و از قوم ستمكار نجات بخش) يعني مرا از فرعون و فرعونيان، كه طرفداران سنت سيئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفكر براي هميشه باقي مي ماند هر چند كه اسم و عنوانش تغيير پيدا كند.

بعد از تار و مار شدن خوارج در نهراون و خارج شدنشان از صحنه حيات و زندگي، به علي ابن ابيطالب عليه السلام عرض شد: اين مقدس هاي خشك از بين رفتند. فرمودند:

«كلا؛ والله انهم نطف في أصلاب الرجال، و قرارات النساء كلما نجم منهم قرن قطع، حتي يكون آخرهم لصوصا سلابين [4] - اينها نطفه هايي هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هر گاه مقداري از اينها از بين بروند، عده اي ديگر ظهور


مي كنند تا اينكه سرانجام كار، سارقان مسلح و رهزنان غارتگر خواهند شد».

اكنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم مرام و مسلك اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. اينكه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداري كردن نموده اند براي آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي گرداند. چون اشك رنگ كسي را مي گيرد كه براي او ريخته مي شود و همين رنگ را به صاحب نيز مي دهد. از اين رو انسان حسيني منش، نه ستم مي كند و نه ستم مي پذيرد. اينكه عده اي به فكر ظلم كردن يا ظلم پذيري هستند براي آن است كه خوي حسيني در آنها نيست و گرنه شيعه ي خاص حسين بن علي عليهماالسلام نه ظلم مي كند و نه ظلم مي پذيرد. آن كسي كه ظلم پذير است اموي مسلك است چنانكه ظالم هم اموي صفت است، هر چند كه زمزمه ي «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت كه هر كسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: (يوم ندعوا كل أناس بامامهم) شخص ستمگر در صف امويان شركت مي كند لذا اگر انسان بخواهد بفهمد كه راهي راه حضرت حسين بن علي عليهماالسلام است يا راهي راه امويان، بايد ببيند كه در او خوي ستم پذيري يا سلطه گري وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلت هاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر كند. [5] .


پاورقي

[1] اصول کافي، ج 8، صص 243 - 242.

[2] بحارالانوار، ج 27، ص 58.

[3] سوره تحريم، آيه 11.

[4] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 60.

[5] حماسه و عرفان، صص 310 - 312.