بازگشت

مجالس عزاداري در مرتبه چهارم


عزاداري در اين مرتبه وسيله اي براي احيا و حفظ ارزش هاي مقدس است كه اهل بيت عليهم السلام به خاطر آنها به شهادت رسيدند. اين مراسم از


دروغ، حرام، تحريف و اختلافات به دور است و مردم با شركت در اين مجالس بيش از پيش با دين و وظايف خود آشنا مي شوند.

مجالس عزاداري و بزرگداشت معصومين عليهم السلام در مرتبه چهارم محل «شناخت و نيز پيدا كردن روح انتقام» است. در اين مجالس شخصيت الهي سيدالشهدا عليه السلام و جايگاه او در نظام خلقت مورد توجه و شناخت قرار مي گيرد. معناي «ثار الله بودن و عامل حيات بودن» آن حضرت براي اسلام، در كيفيت برگزاري مجالس عزا بسيار مهم و مورد توجه خواهد بود. همان طور كه در زيارت سيدالهشداءعليه السلام مي خوانيم:

«بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة [1] - خون جگر خود را در تو راه تو - اي خدا - نثار كرد تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهي نجات دهد».

مراسم عزاداري در مرتبه چهارم، رنگ و بوي سيدالشهدا عليه السلام دارد. روح و حقيقت سيدالشهدا عليه السلام بر آن حاكم است. اين نوع مجالس، از طرفي مردم را با حقيقت و جايگاه سيدالشهدا عليه السلام در نظام خلقت جهان و انسان آشنا مي كند و از طرفي همان كاري را مي كند كه سيدالشهدا عليه السلام در كربلا كرد. يعني آثار وجودي حضرت را به مردم منتقل مي كند و بين مردم و حضرت سنخيت و شباهت به وجود مي آورد. به عبارت ديگر همان طور كه وجود مقدس سيدالشهدا عليه السلام براي نجات مردم از جهالت و خروج از گمراهي به شهادت رسيد، مجالس عزاي حضرت نيز همان اثر وجودي حضرت يعني نجات مردم از جهالت و خروج از گمراهي و تاريكي را دارد و اين مهمترين علت توصيه بزرگان دين به برپايي مجالس عزاي خودشان و به خصوص براي امام حسين عليه السلام است.


در مرتبه چهارم معيار بهترين مجلس، ديگر ميزان گريه و ناله، تعداد جمعيت و شام و ناهار آنها، طول دسته عزاداري، ساختمان و محل عزاداري، امكانات و وسايل، شهرت مداح و سخنران و... نيست. بلكه معيار بهترين مجلس، ميزان شناخت و سنخيتي است كه در مجلس نصيب عزادار مي گردد. از نظر عزدار حقيقي در مرتبه چهارم، اصيل ترين و بهترين مجلس عزاداري، مجلسي است كه بتواند روح حسيني و سنخيت با وجود مقدس امام حسين عليه السلام را در عزادار به وجود آورد.

عزادار در اين مرتبه با روح قيام سيدالشهدا عليه السلام و فلسفه ي نهضت او كه از زبان خود ايشان بيان شده است [2] ، آشنا مي شود و خود را براي پياده كردن اهداف قيام آن حضرت آماده مي كند.

گريه براي عزادار در اين مرتبه صرفا يك عمل احساسي نيست. او به خوبي دريافته است كه دستور اهل بيت عليهم السلام به گريه كردن هدفي بالاتر و مهمتر از يك تخليه عاطفي و بروز احساسات دارد.

در اين مرتبه گريه و عزاداري، ديگر هدف نيست، بلكه وسيله اي براي زنده نگه داشتن پيام عاشورا براي نسل امروز است.

گريه كردن و ابراز احساسات و عواطف يك «وسيله» بسيار مهم بلكه مهمترين وسيله است. در اين مرتبه مداح و سخنران هر دو به عواطف و احساسات و نيز گريه كردن و گرياندن اهميت مي دهند اما نه به عنوان يك هدف بلكه به عنوان يك وسيله بسيار خوب براي بالا بردن فهم و درك مردم.

گريه وسيله خوبي براي بالا بردن سطح معرفت مردم و پيوند آنها با اهل بيت عليهم السلام است. با بالا بردن سطح معرفت و پيوند با رهبران معصوم


الهي، روح تعهد و مسئوليت نسبت به آنها و راه آنها، در عزادار ايجاد مي شود.

در اين مرتبه گريه كردن و گرياندن موجب مي شود تا روح حسيني يعني روح حماسه و فداكاري عاشقانه براي دين خدا در عزادار دميده شود. به طوري كه هر لحظه آروز مي كند كه اي كاش در كربلا و در كنار يكايك اهل بيت عليهم السلام حضور داشت و همان كاري را مي كرد كه آنها انجام دادند. شعار و دعا و آرزوي او در اين مرتبه اين است:

«يا ليتني كنت معكم فافوز فوزا عظيما [3] - اي كاش با شما بودم تا به رستگاري عظيم دست مي يافتم».

به فرموده شهيد مطهري كه خود بسيار اهل گريه و عزاداري حقيقي بود، «گريه ي بر شهيد، شركت در حماسه ي او است». گريه ي عزادار در اين مرتبه به تبعيت از گريه هاي حضرت زهرا عليهاالسلام گريه اي سياسي و جهت دار است. گريه او غاصبين خلافت و دشمنان اميرالمؤمنين عليه السلام را آزار مي داد و تهديد مي كرد. به طوري كه چنان احساس خطر كردند كه به سراغ اميرالمؤمنين عليه السلام رفته، ازاو خواستند تا گريه هاي آن بانوي مجاهد را محدود كند. وقتي اميرالمؤمنين عليه السلام خواسته آنها را به اطلاع حضرت رساند، خانم در جواب ايشان فرمودند:

«يا اباالحسن! ما اقل مكثي بينهم و ما اقرب مغيبي من بين أظهرهم فوالله لا اسكت ليلا و لا نهارا او ألحق بأبي رسول الله صلي الله عليه و آله [4] - اي ابوالحسن! چقدر كم است ماندن من در بين آنها و چه نزديك است پنهان شدن من از جمع آنها. به خدا سوگند هرگز ساكت نخواهم شد نه در شب و نه در روز تا اينكه به پدرم رسول الله صلي الله عليه و آله ملحق شوم.»


امام امت عليه السلام درباره گريه هاي مردم ايران در عزاداري هايشان چنين فرمودند:

«مسئله، مسئله ي گريه نيست، مسئله، مسئله ي تباكي نيست، مسئله، مسئله ي سياسي است كه ائمه با همان ديد الهي كه داشتند، مي خواستند كه اين ملت ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند، از راه هاي مختلف اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند... [5] گريه كردن بر شهيد نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است [6] «

«هر مكتبي هياهو مي خواهد، بايد پايش سينه بزنند، هر مكتبي تا پايش سينه زني نباشد، حفظ نمي شود... اين نقش، يك نقشي است كه اسلام را هميشه زنده نگه داشته، آن گلي است كه هي به آن آب مي دهند. زنده نگه داشتن اين گريه ها، زنده نگه داشته مكتب سيدالشهدا را [7] «.

در مرتبه چهارم شدت گريه و عزاداري و نيز عمق و دوام آن بيشتر از آنكه صرفا به احساسات و عواطف، تكيه داشته باشد، به معرفت از معصوم و مقام او و نيز مقام يارانش تكيه دارد. به عبارت ديگر هر قدر سطح معرفت عزادار نسبت به معصومين عليهم السلام و ساير اولياي الهي بيشتر مي شود گريه و ناله او براي آنان و مصايبي كه به آنان رسيده، بيشتر، عميق تر و جان سوزتر است. چنانكه أميرالمؤمنين عليه السلام كه بيشتر از هر كس ديگري رسول الله صلي الله عليه و آله را مي شناخت و از ارزش و آثار وجودي او آگاه بود پس از رحلت آن حضرت خطاب به ايشان چنين گفت: «ان الصبر لجميل الا عنك و ان الجزع لقبيح الا عليك و ان المصاب بك لجليل، و انه قبلك و بعدك لجلل [8] - همانا صبر زيباست، جز در غم از دست دادن تو و بي تابي ناپسند است جز در اندوه مرگ تو، مصيبت فقدان تو بزرگ و مصيبت هاي پيش از تو و پس از تو ناچيزند».

گريه نقش بسيار بالايي در كم كردن مقاومت ها و سرسختي ها و ايجاد ظرافتها و لطافتها دارد.


گريه مي تواند عواطف، محبت، قدرت و سرعت پرواز عزادار را به سوي هدف خلقت او، و نيز كمالات لايق او، به طرز شگفت انگيزي افزايش دهد.

هر قدر عزادار با مقام الهي اهل بيت عليهم السلام و نيز علم، نورانيت، معنويت، روحانيت، كرامت و بزرگواري، عطوفت و مهرباني با خلق خدا و ساير كمالات وجودي آنان آشناتر مي شود، محبت و مودت او نسبت به آنان بيشتر و عميق تر و گريه ي او در هنگام يادآوري مصائب آنها جانسوزتر و دردناكتر مي شود به همين دليل گريه در اين مرتبه عامل مهمي در به وجود آمدن روح جهاد با دشمنان اهل بيت عليهم السلام و نيز روح انتقام از دشمنان آنها مي باشد.

از سوي ديگر گريه براي عزادار در اين مرتبه حكم صيقلي را دارد كه لحظه به لحظه روح او را پاك تر و لطيف تر مي كند و او را براي پذيرش دستورات خدا و اهل بيت عليهم السلام آماده تر و نرم تر مي كند.

در اثر اين لطافت و آمادگي، توان عزادار براي انجام دستورات ديني بالاتر و روح او براي اجراي قوانين الهي قوي تر مي شود. به همين دليل ميزان پذيرش او نسبت به اخلاق الهي بالاتر و سرعت او در حركت به سوي هدف خلقتش بيشتر مي شود. زيرا هر قدر مقاومت و سرسختي انسان نسبت به اجراي دستورات الهي كمتر شود، قدرت و سرعت او در طي مسير انسانيت بيشتر خواهد شد.

گريه از آن جهت كه كار دل است و با حريم دل سروكار دارد، بر روي همه امور قلبي تأثيرگذار است. چه امور قلبي مثبت و چه امور قلبي منفي. عمل گريه، در دل يك عمل دو سويه است. هم بر ارزشها و هنجارها تأثير مي گذارد و هم بر ضدارزشها و ناهنجارهايي كه به درون


دل راه پيدا كرده است. گريه هم با تقوا كه محلش در قلب است كار دارد و هم با فجور و معصيت، گريه هم بر فطرت اثر مي گذارد و هم بر طبيعت. گريه ي عزادار حقيقي، فطرت او را تقويت؛ و طبيعت و بعد حيواني او را تضعيف مي كند. شجاعت او را زياد و ترس او را كم مي كند. سخاوت و كرم او را تقويت، و بخل او را تضعيف مي كند. گريه محبت و مودت نسبت به اهل بيت عليهم السلام را افزايش مي دهد و احساس مسئوليت نسبت به آنها را ايجاد و تقويت مي كند. از سوي ديگر تنفر و برائت از دشمنان آنها را بالا مي برد. انسان را از فرهنگ و منش آنها دور مي سازد. آري گريه ي همراه با معرفت غيرسوز و غيرت ساز است.


پاورقي

[1] زيارت اربعين.

[2] فرمايشات حضرت درباره‏ي علت قيام مقدسش را در مرتبه‏ي پنجم عزاداري ملاحظه فرماييد.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت مخصوص امام حسين عليه‏السلام.

[4] بحارالانوار، ج 43، ص 177.

[5] صحيفه نور، ج 13، ص 153.

[6] همان، ج 10، ص 31.

[7] همان، ج 8، ص 69.

[8] نهج‏البلاغه، حکمت، ص 292.