بازگشت

دستور به برپايي مجالس بزرگداشت اهل بيت


امام رضا عليه السلام فرمودند:

«من جلس مجلسا يحيي فيه امرنا لم يمت قلبه يوم تموت القلوب [1] - هر كس در مجلسي بنشيند كه در آن، امر (و خط و مرام) ما احياء مي شود، دلش در روزي كه دلها مي ميرند، نمي ميرد».


و ابوهارون مكفوف مي گويد:

«دخلت علي ابي عبدالله عليه السلام فقال لي: انشدني، فأنشدته فقال: لا، كما تنشدون و كما ترثيه عند قبره... [2] - خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم. امام به من فرمودند: برايم شعر بخوان پس برايش اشعاري خواندم. فرمودند: اينطور نه، همان طور كه (براي خودتان) شعرخواني مي كنيد و همان گونه كه نزد قبر حضرت سيدالهشداء مرثيه مي خواني».

همان طور كه ملاحظه مي فرماييد امام صادق عليه السلام دوست داشت كه براي او به همان شيوه نوحه خواني سنتي، شعر بخوانند و اين چيزي است و كه با ذائقه و روح مردم مناسب تر است.

امام باقر عليه السلام نسبت به كساني كه در روز عاشورا نمي توانند به زيارت آن حضرت بروند، اين گونه دستور عزاداري دادند و فرمودند:

«ثم ليندب الحسين و يبكيه و يأمر من في داره بالبكاء عليه و يقيم في داره مصيبته باظهار الجزع عليه و يتلاقون بالبكاء بعضهم بعضا في البيوت و ليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين عليه السلام [3] - بر حسين عليه السلام ندبه و عزاداري و گريه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگريند و در خانه اش با اظهار گريه و ناله بر حسين عليه السلام مراسم عزاداري برپا كند و يكديگر را با گريه و تعزيت و تسليت گويي در سوگ حسين عليه السلام در خانه هايشان ملاقات كنند».

امام صادق عليه السلام فرمودند:

«تزاوروا و تلاقوا و تذاكروا و احيوا امرنا [4] به زيارت و ديدار يكديگر برويد، با هم به سخن و مذاكره بنشينيد و امر ما را (كنايه از حكومت و رهبري) زنده كنيد».


امام صادق عليه السلام از فضيل پرسيدند:

«تجلسون و تحدثون؟ قلت: نعم، قال: ان تلك المجالس احبها فأحيوا امرنا، فرحم الله من احيي امرنا [5] - آيا (دور هم) مي نشينيد و حديث و سخن مي گوييد؟ گفتم: آري. فرمودند: اينگونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بداريد. خداي رحت كند كسي را كه امر و راه ما را احيا كند».

گفتيم كه عزاداري و بزرگداشت اولياي دين از مهمترين و بزرگترين مصاديق تعظيم شعائر الهي (بزرگداشت نشانه هاي خدا) است كه بنابر فرمايش قرآن كريم خود از نشانه هاي تقواي دل است.

(و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب [6] هر كس نشانه هاي خدا را تعظيم كند، اينكار از تقواي دل هاست)

مرحوم علامه طباطبايي در ذيل اين آيه شريفه در بيان اينكه چرا بزرگداشت نشانه هاي خدا دليل تقواي دل ها است، چنين مي فرمايند:

«اضافه تقوا به قلوب اشاره است به اينكه حقيقت تقوا، و احتراز و اجتناب از غضب خداي تعالي، و پرهيز از محارم او، امري است معنوي، كه قائم است به دل ها، و منظور از قلب، و دل، نفوس است. پس تقوا قائم به اعمال كه عبارت است از حركات و سكنات بدني نيست، چون حركات و سكنات در اطاعت و معصيت مشترك است، مثلا دست زدن، و لمس كردن بدن جنس مخالف، در نكاح و زنا؛ و همچنين بي جان كردن در جنايت و قصاص؛ و نيز نماز براي خدا و براي ريا؛ و امثال اينها از نظر اسكلت ظاهري يكي است، پس اگر يكي حلال و ديگري حرام، يكي زشت و ديگري معروف است به خاطر همان امر معنوي دورني و تقواي قلبي است، نه خود عمل و نه عناويني كه از افعال انتزاع مي شود؛ مانند احسان و اطاعت و نحو آن» [7] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 278.

[2] همان، ج 44، ص 287.

[3] کامل الزيارات، ص 175.

[4] بحارالانوار، ج 44، ص 285.

[5] وسائل الشيعة، ج 12، ص 20.

[6] سوره حج، آيه 32.

[7] تفسير الميزان، ج 14، ص 528.