بازگشت

چهره تلخ مصيبت اعظم


چهره تلخ مصيبت اعظم در همه آثاري كه از محروميت جامعه بشري از رهبري و حاكميت متخصصان معصوم عليهم السلام به وجود آمده، نمايان است. همه جنگ ها، ظلم ها، فسادها، تباهي ها و نكبت هايي كه دامن جامعه بشري را در طول تاريخ گرفته است، ناشي از مصيبت اعظم بوده و هست.

حال پس از آگاهي نسبت به روابط متقابل مصيبت عظيم و اعظم و آثار هر يك از آنها، بهتر مي توانيم به وظيفه واجب الهي و انساني خود در قبال هر يك از اين دو مصيبت پي ببرييم.

كشف وظيفه در آن هنگام كه با مصيبت عظيم آنها روبرو هستيم خيلي دشوار نيست، بسيار طبيعي و بديهي است كه هر انساني - نه فقط


شيعيان - وقتي كه نسبت به عزيزترين كسانش آن همه جنايت، جسارت و قساوت روا مي دارند، ابتدايي ترين اثري كه در وجودش ظاهر مي شود، سوز دل، تأثر شديد، گريه و ماتم است.

به همين دليل گريه بر سيدالشهداء عليه السلام مخصوص شيعيان آن حضرت نيست و آن حضرت در بين مسيحيان، كليميان، پيروان ساير اديان و مكاتب آسماني و به طور كلي هر كسي كه با حسين عليه السلام و مصائب او آشناست، عزاداران زيادي دارد. اين امر شايد در نگاه اول شگفت انگيز باشد كه براي هيچ كس در جهان به اندازه سيدالهشداء عليه السلام گريه و عزاداري صورت نگرفته است. در هيچ كجاي جهان چنين نيست كه پيروان مكاتب گوناگون براي رهبر يك مكتب خاص كه غير از مكتب خودشان است، اين چنين عزاداري و گريه كنند. ولي اگر كمي در آنچه كه تاكنون از جايگاه اهل بيت عليهم السلام و به خصوص سيدالهشداء عليه السلام در نظام وجودي عالم و نيز رابطه وجودي آنها با همه انسان ها گفته شده دقت كنيم، به خوبي به علت چنين امر استثنايي و بي سابقه اي پي خواهيم برد.

در وجود همه انسان ها پرتويي از نور امام حسين عليه السلام وجود دارد به عبارت ديگر هر كسي با حسين عليه السلام و حماسه او آشنا مي شود اعم از آنكه مسلمان باشد يا غير مسلمان، بي اختيار محبت او و حزن بر مصيبت او بر وجودش غلبه مي كند، مگر كساني كه تحت تأثير محيط آلوده و تبليغات سوء دشمنان اهل بيت عليهم السلام قرار گرفته باشند. به ديگر سخن، آنها ناخودآگاه براي حقيقتي كه در وجودشان از حسين بن علي عليهماالسلام دارند محزون مي شوند. آنها همگي براي پدر حقيقي شان عزادار هستند.

بنابراين گريه و عزاداري طبيعي ترين عكس العمل در قبال مصيبت عظيم است. اما اينكه چرا عزاداري يك وظيفه شده و به حفظ آن


سفارش زيادي شده است، سؤالي است كه پاسخ آن به طور اجمال در بحث از روابط متقابل مصيبت عظيم و اعظم گفته شده است.

از آن جهت كه عزاداري در درجه اول به تقويت عوامل «احساسي و عاطفي» و در درجه بعدي به تقويت عوامل «معرفتي و عقلاني» منجر مي شود و در نتيجه به ظهور آثار فردي و اجتماعي مصيبت عظيم، و نيز مبارزه با مصيبت اعظم كمك اساسي مي كند، بسيار مورد توجه رهبران الهي بوده و هست و جايگاه ويژه و بلندي در دين دارد. به دليل همين اهميت به توضيح بيشتري درباره ماهيت عزاداري و كيفيت تأثيرگذاري آن بر عوامل عاطفي و معرفتي مي پردازيم.