بازگشت

فطري بودن دين و روح تشيع


نكته ي قابل ذكر اين است، همان طور كه در گذشته نيز اشاره شد، همه ي مردم داراي نفخه و فطرت الهي اند كه همان تجلي محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله است؛ يعني در درونشان چيزي دارند كه با دين محمد صلي الله عليه و آله و آموزه هاي آل محمد عليهم السلام سنخيت دارد. خداوند دين خود را فطري معرفي مي كند، يعني همان چيزي كه مردم در ذات و درون خود، حامل آن هستند.

(فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم و لكن اكثر الناس لا يعلمون [1] - پس روي خود به سوي دين حنيف كن كه مطابق فطرت خدا است، فطرتي كه خدا بشر را بر آن فطرت آفريده و در آفرينش خدا دگرگوني نيست. اين است دين پابرجا، ولي بيشتر مردم نمي دانند.)

بنابراين به شهادت و گزارش قرآن كريم، بين ساختار همه ي انسان ها و دين اسلام كه دين اعتدال و دين خدا است و رهبران آن، چهارده معصوم عليهم السلام هستند، سنخيت و هماهنگي وجود دارد. هر كس كه به دستور اين دين عمل كند، آن نفخه ي الهي و فطرت دين پذير او فعال تر و شكوفاتر مي شود؛ يعني همان تجلي پيامبر و آل ايشان صلي الله عليه و آله كه در درون او است، با فعال تر شدن و شكوفاتر شدن تجلي معصومين عليهم السلام در درون، شخص به پيامبر و آل ايشان نزديك مي شود، زيرا با اجابت دستورهاي ديني سنخيت بيشتري با آنها برقرار مي شود. درست به همين دليل است كه هر كس در هر كجاي جهان به شناخت صحيح و دقيقي از اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله مي رسد (نه اسلام هاي آمريكايي و من درآوردي مثل اسلام وهابيت) بسيار سريع محبت پيامبر و آل ايشان در قلب او شكوفا مي گردد. نگارنده خود، در برخورد با خارجي هاي تازه مسلمان - چه در داخل كشور و چه در سفرهاي تبليغي خارجي - اين حقيقت و رخداد را بسيار شاهد بوده است. اگر سنخيتي بين انسان ها و پيامبر و آل ايشان صلي الله عليه و آله وجود نداشت، پيدايش چنين محبت و مودتي آن هم با اين سرعت محال بود؛ مودت و محبتي كه تا سرحد عشق و جانبازي و شهادت طلبي، انسان هاي تازه مسلمان را به پيش مي برد.


بنابراين اگر در روايت، قشر خاصي، يعني شيعيان را گروه انتخاب شده، براي پذيرش آيين و دستورهاي اهل بيت عليهم السلام معرفي مي نمايد، به اين معنا است كه هر انساني كه روح حق طلبي را در خود تقويت كرده، تعصب را كنار بگذارد، همان روح حق طلب او را به تشيع و مكتب اهل بيت عليهم السلام مي رساند.

همه انسان ها اهل بيت عليهم السلام را در وجود خود دارند، فقط بايد آن مايه ي فطري و آن نفخه ي الهي را در خود تقويت كنند تا پيامبر و آل ايشان صلي الله عليه و آله در وجود او بيدار و زنده شوند و پرتو آنها در وجودشان تجلي كند و هر كس اين كار را كرد، به تشيع يعني حاكميت روح الهي و فطرت بر روح حيواني و طبيعت مي رسد؛ يعني موفق به تحمل آيين اهل بيت عليهم السلام و پذيرش ولايت و رهبري آنها مي شوند و الگوهاي باطل و غير متخصص را كنار مي گذارند و لياقت ورود به مكتب تخصصي و داشتن الگوهاي حق و متخصص را كه مجهز و مسلح به تعليم مستقيم الهي هستند، پيدا مي كنند. پس همه ي انسان ها با داشتن پرتو اهل بيت عليهم السلام نفخه و فطرت الهي راه ورودشان به دين حق باز است و اينكه آيا به دين حق وارد مي شوند يا نه، بستگي به اين دارد كه پس از دريافت اطلاعات لازم از اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله تا چه حد تعصب را كنار بگذارند و حق گرايي را پيشه ي خود كنند.


پاورقي

[1] سوره روم، آيه 30.