بازگشت

معصومين نعمت ظاهر و باطن خداوند هستند


قرآن كريم درباره ي نعمت هاي خداوند چنين مي فرمايد:

(و اسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة [1] - خداوند نعمت هاي ظاهر و باطن خود را براي شما فراوان نمود.)

«قال سألت سيدي موسي بن جعفر عليهماالسلام عن قول الله عزوجل: «و أسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة) فقال: النعمة الظاهرة الامام الظاهر و الباطنة الامام الغائب فقلت له: و يكون في الائمة من يغيب؟ قال: نعم، يغيب عن أبصار الناس شخصه و لا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره و هو الثاني عشر منا [2] - محمد بن زياد ازدي مي گويد: از سيد خود امام موسي بن جعفر عليهماالسلام درباره ي فرمايش خدا (و اسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة) پرسيدم، امام فرمودند: نعمت ظاهري امام ظاهر و نعمت باطني امام غايب است و از ايشان پرسيدم: در امامان كسي هست كه


غايب شود؟ فرمودند: بله، از چشم مردم شخص او غايب مي شود، ولي ياد او از دل هاي مردم غايب نمي شود و او دوازدهمين از ما است.»

«خدا براي او هر مشكلي را آسان مي كند و هر سختي را راحت، براي او همه ي گنج هاي زمين آشكار و هر امر دوري براي او نزديك مي شود. به وسيله ي او هر ستمگر با عنادي ذليل و به دست او هر شيطان متمردي هلاك مي شود... تا وقتي كه خدا او را ظاهر كند و زمين را به وسيله ي او پر از عدل و داد كند، همان طور كه پر از ظلم و جور شد» [3] .

نعمت هاي خداوند بيكران است و همان طور كه فرموده است، هيچ كس نمي تواند آنها را شمارش كند. اگر به انسان با همه ي ابعاد وجودي او نگاه كنيم و او را همان طور كه خالقش معرفي مي كند، يك وجود ممتد از دنيا تا آخرت (ابديت) ببينيم؛ به گونه اي كه سعادت ابدي او در گرو زندگي انساني و صحيح او در دنياست و با اين نگاه نعمت هايي را كه خداوند به او ارزاني داشته، بررسي كنيم، قطعا بالاترين و مهم ترين و بزرگترين نعمت را، داشتن امام و رهبران معصوم عليهم السلام خواهيم يافت. براي چنين موجودي هيج نعمتي مهم تر و بالاتر از داشتن الگو و رهبري معصوم نيست، بلكه اساسا ساير نعمت ها در برابر اين نعمت قابل مقايسه و ذكر نيستند. اگر انسان از همه ي نعمت هاي الهي به جز نعمت ولايت و امامت برخوردار باشد، هرگز روي خوشبختي را چه در دنيا و چه در آخرت نخواهد ديد. افسوس كه برخورداران از اين نعمت عظيم و بي مانند كمتر قدر آن را مي دانند و كمتر شكر آن را به جاي مي آورند.


پاورقي

[1] سوره لقمان، آيه 20.

[2] بحارالانوار، ج 51، ص 150.

[3] همان، ص 105.