بازگشت

اصل اصالت تخصص


از سطر چهاردهم اين صفحه تا پايان صفحه 62 از كتاب آشتي با امام زمان عليه السلام نقل شده است.

اين اصل كه يك اصل فطري و عقلي است به ما مي گويد: انسان در برخورد با هر مجموعه يا دستگاه نظام مند و در چهار مرحله ي تعريف، راه اندازي، بهره برداري و اصلاح و تعمير بعد از خرابي، در درجه اول به راهنمايي سازنده و در درجه دوم به متخصص نيازمند است. بديهي است كه هر چه پيچيدگي و حساسيت آن مجموعه يا دستگاه بيشتر باشد، نياز ما به سازنده و متخصص بيشتر است.

اصل اساس و فطري پذيرفته شده در بين همه ي انسان ها، تبعيت محض و بي چون و چرا از متخصص در هر كاري است. همه ي انسان ها فطرتا و عقلا به اين قانون الهي مجهز هستند كه در هر كاري كه خود درباره ي آن، آگاهي و تخصص ندارند، به سراغ متخصص آن كار مي روند، در درمان بيماري ها به متخصص بلكه بالاترين متخصصص ويژه ي آن بيماري مي روند. در تعمير دستگاه ها و اصلاح خرابي ها به سراغ متخصص ترين كسي كه از آن دستكاه آگاهي دارد؛ يعني سازنده ي آن مي روند و.... انسان حاضر نيست، در هيچ زمينه اي به سراغ غيرسازنده و متخصص اصلي در هر كاري و چيزي برود و اگر تحت تأثير عوامل مختلفي از قبيل تشخيص غلط متخصص يا تبليغات دروغين يا سهل انگاري در شناخت متخصص به سراغ غيرمتخصص رفت و بعد متوجه چنين اشتباهي شد، فورا او را رها مي كند و به سراغ متخصص اصلي و حقيقي مي رود. اگر با وجود چنين اصل عقلي و نيز امكان شناخت متخصص اصلي در شناخت و يافتن او كوتاهي كند يا پس از شناختنش، از او سرپيچي نمايد، اين كار نزد همه ي انسان ها كاري احمقانه و خيانت آشكار و عمدي به خود تلقي مي شود، زيرا با چنين كاري انسان خود را از راه و روش درست و حق محروم كرده، راه غلط را كه هرگز به مقصد نمي رسد و نمي رساند،


انتخاب كرده است. چنين كسي حتي نزد خودش نيز محكوم است و اگر از او سؤال شود كه چرا متخصص و اهل فن را رها كرده و به سراغ غير آن رفته، هيچ جوابي براي خودش و سؤال كننده نيز ندارد.

لزوم پيروي از متخصصين كه اصلي عقلي و ثابت است، در مورد مهم ترين حركت و عمل انسان يعني حركت به سوي ابديت و كمال لايق انساني و تأمين سعادت دنيايي و ابدي او نيز جريان دارد، مهم ترين حركت انسان تابع همان اصل عقلي است و در قيامت خداوند ما را با همين اصل محاكمه خواهد كرد، به ويژه كه اين حركت، يعني تأمين سعادت دنيا و آخرت نياز به بيشتر ين حجم اطلاعات تخصصي يعني اطلاعات هفت گانه [1] دارد كه در دست هيچ يك از افراد انسان - به غير از كساني كه آن اطلاعات را مستقيما از خداوند فراگرفته اند و خداوند، شخصا آنها را تأييد و معرفي كرده - نيست. هيچ يك از كارهاي انسان از اول خلقت تا روز قيامت به اندازه حركت او به سوي كمال لايق و تأمين سعادت دنيا و آخرت، اين گونه نياز به اطلاعات تخصصي ندارد. بنايراين كوتاهي در شناخت متخصص و راه حقيقي موجب هلاكت و بدبختي انسان خواهد بود و پيمودن هر راهي غير از راهي كه خداوند، خالق انسان و جهان به دست رهبران معصوم و متخصص نشان مي دهد، باطل و مبتني بر جهل و به دور از تخصص هاي هفت گانه ي لازم است، لذا راهي پوچ و باطل و آيين جاهلي است.

به همين علت است كه قرآن كريم هر نوع آيين و روشي را غير از آييني كه خداوند براي بشر معين كرده است، آيين باطل و جاهلي معرفي مي كند:

(افحكم الجاهلية يبغون و من احسن من الله حكما [2] - آيا مردم به دنبال آيين جاهليت هستند و كدام حكم از حكم خدا بهتر است.»

همچنين تنها هدايت و آيين خدايي را مناسب و لايق مقام انسانيت مي داند:

(قل ان هدي الله هو الهدي [3] - بگو فقط هدايت خدا، هدايت حقيقي است.)

بنابراين جز خداوند هيچ كس نمي تواند اين موجود باعظمت را به راه سعادت هدايت نمايد.



پاورقي

[1] درباره تخصص‏هاي هفت گانه به بخش اول کتاب آشتي با امام زمان عليه‏السلام، ص 13 از همين نويسنده مراجعه شود.

[2] سوره مائده، آيه 50.

[3] سوره بقره، آيه 120.