بازگشت

مرتبه اول عزاداري


در اين مرتبه عزادار در قلب خود از مصيبت وارده به سيدالشهداء عليه السلام، غمگين و ناراضي است؛ بدون اينكه غم و نارضايتي خود را معمولا بروز دهد. اين مرتيه كمترين درجه عزاداري است؛ و پايين تر از آن، مرتبه


دشمنان حضرت است يعني مرتبه اي كه شخص به مصائب حسيني آگاه شود و ناراحت نگردد و به آن راضي باشد. درباره اين گروه در زيارت وارث چنين مي خوانيم:

«لعن الله أمة قتلتك و لعن الله أمة سمعت بذلك فرضيت به [1] - خداوند لعنت كند امتي را كه تو را كشتند و به تو ظلم كردند؛ و خدا لعنت كند امتي را كه خبر چنين جنايتي را شنيدند و به آن راضي شدند».

كساني كه در مرتبه اول عزاداري هستند، و از هر دين و آييني كه باشند، به خاطر اندوه قلبي شان براي مصيبت امام حسين عليه السلام در نزد خداوند از ثواب و پاداشي به تناسب عقيده شان برخوردار هستند. [2] در اين باره مناسب است كه خاطره اي را از حضرت آيت الله بهجت حفظه الله تعالي نقل كنيم:

«در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله، آبادي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه هر شب جمعه براي زيارت مولاي متقيان أميرالمؤمنين عليه السلام ]به آنجا[ مي رفت. مردي از اهل سنت كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت، چون مي دانست وي به زيارت حضرت علي عليه السلام مي رود، همواره هنگام عبور وي، او را مسخره مي كرد، حتي يك بار به ساحت مقدس علي عليه السلام جسارت كرد، و مرد شيعه خيلي ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: تو مي داني اين مخالف چه مي كند.

آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد. آقا فرمودند: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نمي توانيم او را كيفر بدهيم. شيعه مي گويد، عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او مي كند بر شما حق پيدا كرده است؟! حضرت فرمودند: نه، بلكه او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مي كرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيدالشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: «عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه آنها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب مي داد، بعد همه را مي كشت»!


و ناراحت شد و يك قطره - اشك - از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نمي توانيم او را جزا بدهيم.

آن مرد شيعه مي گويد: از خواب بيدار شدم و حركت كردم، هنگام برگشتن در سر راه، آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟! مرد شيعه گفت: آري پيام رساندم و نيز پيامي دارم. او خنديد و گفت: بگو چيست؟ مرد شيعه جريان را تا آخر بازگو كرد. وقتي فرمايش امام عليه السلام را كه وي به آب نكاهي كرد و به ياد كربلا افتاد و... بازگو كرد، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرورفت و گفت: خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته ام، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت:

«اشهد ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله، و ان عليا أميرالمؤمنين ولي الله و وصي رسول الله صلي الله عليه و آله و شيعه شد.» [3] .

عظمت مقام اهل بيت عليهم السلام به قدري است كه كوچكترين كاري كه براي آنها صورت گيرد، با پاداش هاي بزرگي از ناحيه آنها جبران خواهد شد. حال اگر يك كافر هم خدمتي به آنها كند و يا ادبي را نسبت به آنها رعايت نمايد، چون شخص كافر در آخرت اهل نجات نيست، پاداش او را در دنيا به او مي دهند و اگر شخص كوچكترين سنخيت و آمادگي را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بيت عليهم السلام موجب هدايت او نيز شود. هر چند بعضي از كارهاي خير و يا خدماتي كه از سوي كفار نسبت به دين و اهل بيت عليهم السلام صورت مي گيرد، در صورتي كه لياقت هدايت را نداشته باشند، به صورت كاهش عذاب آخرتي نيز جبران مي شود.


پاورقي

[1] مفاتيح الجنان.

[2] درباره کيفيت ثواب و پاداش عزاداران غير مسلمان در بحث از چيستي عزاداري توضيح بيشتري خواهد آمد.

[3] بهجت عارفان ص 170.