بازگشت

سرچشمه جوشان اميد


محرم براي مردم ما در طول تاريخ خونين تشيع هميشه داراي پيام بود. در دوران اختناق سياه اموي و عباسي و در آن روزگاري كه ارزشهاي والاي اسلامي لگدمال اشرافيت عفن اموي و عباسي و دربارهاي سلطنت مي شد و در روزگاري كه شيعيان پاكباز و عاشقان دستگاه امامت و ولايت پايمال شدن حقوق حقه الهيه را در زير چكمه هاي قلدران دربار عباسي و اموي مشاهده مي كردند و در همه دورانهاي اختناق تاريخ، محرم و عاشورا دريچه اي بود كه نور و صفا و گرما و اميد را به دل شيعيان برمي گرداند و اين يكي از شگفتي هاي آئين ما و مذهب ماست. حادثه كشته شدن، معمولا يك حادثه تلخ است. كشته شدن سرداران و رهبران معمولا مايه نوميدي است، در ميان ملتهاي دنيا چنين است؛ اما بنازم تفكر انقلابي شورشگر شيعي را و مكتب آموزش فداكاري و جهاد و شهادت را كه از چنين حادثه اي كه براي همه تلخ است يك غوغاي شور و شعف در دل شيعيان بوجود آورد. و از نقطه اي و واقعه اي كه براي همه موجب نوميدي است؛ سرچشمه جوشان اميد را به دل پيروان خود سرازير كرد. قيام حسيني در طول تاريخ تشيع به همه انسانهاي مسلمان بلكه به همه آزادگان عالم اميد داد، شور داد، درس داد، خستگي ناپذيري داد و جهاد و شهادت داد و بالاخره پيروزي داد. اگر ما مي گوئيم حسين بن علي پيروز است، يك دليل و يك وجه اين حرف اين است كه هركسي منطق حسيني را در طول تاريخ محور كارش خودش قرار داد بي برو برگرد پيروز شد. منطق حسيني يعني؛ نترسيدن از مرگ، منطق حسيني يعني؛ ترجيح دادن حق بر باطل به هر قيمت، منطق حسيني يعني؛


كم نشمردن ياران حق و زياد نشمردن ياران باطل در هر حجم و عدد، منطق حسيني يعني؛ اميد بي پايان حتي در لحظه اي كه علي الظاهر آرزوها غروب مي كنند. در غروب روز عاشوراي خونين آن وقتي كه چشمهاي ظاهربين همه چيز را تام شده تصور مي كرد، زينب كبري به برادرزاده اش علي بن حسين امام سجاد عليه الصلوه و السلام با زباني كه گوئي از متن تاريخ و سنتهاي الهي حرف مي زند مي گفت: برادرزاده روزي اين سرزمين، آباد خواهد شد، اين پرچم برافروخته خواهد شد. اين جا كانون دلها و عشقها و جوششها خواهد شد و اين جا سرمشقي خواهد شد براي هه كساني كه در راه خدا و حق گام برمي دارند و شد! ما يك روزي در دوران اختناقي اگر نگويم شديدتر از دوران اختناق عباسي لااقل همانجور؛ در دوراني كه همه چيز تلخي و ناكامي و سياهي بود به ياد حسين ديديم دلهائي زنده ماند كه بايد غمها آن دلها را مي ميراند اما عشق حسين نگذاشت و ديديم كه با كم بودن عده و عده پرچم پيروزي خون بر شمشير را بدست گرفت و خون را بر شمشير پيروز كرد و اين درس ماست و انقلاب. [1] .



پاورقي

[1] سخنراني در جمع رزمندگان لشگر امام رضا (ع) 23 / 5 / 1367.