بازگشت

اشاره ي اجمالي به راويان سند زيارت اربعين


«هارون بن موسي بن أحمد التلعكبري» بالخصوص، توقيق شده است و از افراد مورد اعتماد است و لذا شخص او از جهت صفاتي كه در علم رجال مورد بحث است، جاي ترديد نيست، كه مورد وثوق مي باشد.

«محمد بن علي بن معمر» گرچه راجع به اين شخص، توثيق خاصي نرسيده و از نظر ضوابط علم رجال، حال او چندان روشن نيست و لذا حديثي را كه او نقل كرده باشد، مجهول است - و گويا بدين جهت هم مرحوم مجلسي رحمه الله در «ملاذ الأخيار» به اين حديث عنوان «مجهول» داده است، ولي قرايني هست كه نشان مي دهد او از جهاتي مورد اعتماد است؛ زيرا، اين شخص، از مشايخ اجازه ي «هارون بن موسي بن احمد التلعكبري» مي باشد و بعيد است مانند چنين شخصي، فرد مجهول را به عنوان «مشايخ اجازه» پذيرفته باشد.

بر اين اساس، تا اين جا روايت مورد اعتماد است، و بعد از آن هم، روايت بي اشكال است؛ زيرا، اگر شرح حال «ابوالحسن علي بن محمد بن مسعدة» براي ما روشن نيست و چندان ذكري از او در دست نباشد، اما «حسن بن علي بن فضال» كه مورد وثوق است، در كنار او قرار دارد، كه اين دو نفر با هم در طريق نقل اين حديث قرار دارند، و بعد از آن «سعدان بن مسلم» هم كه از اجلا و بزرگان است و «صفوان بن مهران الجمال» نيز از اجلا و اعاظم اصحاب حضرت امام صادق عليه السلام است.

بنابراين، در مجموع، مي توان «سند» حديث «زيارت» اربعين را مورد اعتماد و اعتبار دانست. و شايد بر اساس همين جهات، رأي مرحوم مجلسي در كتاب «تحفة الزائر» به اعتبار سند بوده، و لذا فرموده است: «به سند معتبر».

و ممكن است اين گونه گفت كه از نظر جهات فني و قطع نظر از قرائن و جهات خارجي، اين حديث، عنوان «مجهول» را دارد، ولي با قرائن و ضمائم، مورد اعتبار است.

و چه بسا علت اين كه مرحوم مجلسي در «ملاذ الأخيار» روايت را «مجهول» دانسته، جنبه ي اولي را در نظر داشته است و در «تحفة الزائر» ناحيه ي ديگري را در نظر داشته است. و يا آن كه «تحفة الزائر» را بعد از «ملاذ الاخيار» تحرير كرده، و لذا به نكته ي جديدي در جهت اعتبار سند برخورد كرده و آن را معتبر دانسته است. در هر صورت با بيان بالا، مي توان گفت كه سند، مورد اعتبار و اعتماد است.

البته در جاي خودش گفته ايم كه بعضي از افرادي كه مجهول اند، به علت كم روايتي آنان است كه از


روات گمنام يا كمنام به حساب مي آمده اند، [1] ولي اين جهت دليل بر ضعف نيست؛ زيرا، بر ثقه بودن بعضي از آن افراد، شواهدي وجود دارد.

در نتيجه، ما، اين سند را «معتمد» مي دانيم و روايت را مورد اعتماد به حساب مي آوريم.


پاورقي

[1] اگر علماي «اهل رجال» و به تعبير ما «اهل معرفة رواة الحديث»، آن افراد را، يا در کتب خود نياورده و يا احيانا مجهول گفته‏اند، دليل بر عدم اعتبار بر آنان تلقي نمي‏گردد.