بازگشت

نشانه ها و علائم مومن


در روايتي، هر چند مرسل، ولي معتبر و معتمد، از حضرت امام حسن عسكري عليه السلام چنين رسيده است كه علائم و نشانه هاي مؤمن پنج چيز است:

الف: به پا داشتن پنجاه و يك ركعت نماز «فرائض و نوافل»:

هفده ركعت نمازهاي «يوميه» واجب شبانه روزي «فريضه ي مكتوبه» نسبت به اشخاص غير مسافر. و نيز سي و چهار ركعت نافله [1] در هر شبانه روز.

راز و نياز انسان با خداوند، زمينه ي تقرب و مسير سير و سلوك عرفاني انسان و معراج مؤمن است؛ زيرا، در روايتي است كه با نماز، انسان علاوه بر آن كه طهارت معنوي براي انسان كسب مي شود، در حكم طهارت ظاهري انسان هم هست، به مانند كسي كه در شبانه روز پنج نوبت در آبي، بدن خود را شستشو دهد، هيچ گونه آلودگي در بدن او باقي نمي ماند؛ چون، نماز، انسان را از مكان غصبي، لباس غصبي و مانند آن ها، دور مي گرداند، بنابراين، حقيقتا، سبب عروج مؤمن و عنوان معراج مؤمن را دارد.

در روايتي از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم است كه محافظت كردن بر وقت فضيلت نمازهاي پنج گانه، از نشانه هاي مؤمن است، كه در امتداد آن، دادن زكات و نيكي كردن و نهي از بدي ها و مانند آن ها را به دنبال دارد.

ب - حضرت امام حسين عليه السلام را در چهلم شهادت شان، زيارت كردن[ ميعاد زيارت در ميقات حسيني عليه السلام همانند ميقات ربوبي در ميعاد موسايي است ].

زيارت اربعين نشانه ي سير انسان در وادي زيارت و در حقيقت نوعي ملاقات دروني نفس با انوار قدسي است، گويي سيري است كه بر آن «ميقات حسيني» صدق مي كند. [2] .


ج - انگشتري را در دست راست كردن[ در جهت پيروي از سنت پيغمبران و امامان، مشواق تقرب و قرب مؤمن است ].

انگشتر به دست راست كردن، سنت انبياء عليهم السلام است و موجب قربت. در روايتي است كه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

يا علي! انگشتر را در دست راست كن تا از مقربان الهي باشي.

آن حضرت فرمود: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم! مقربان كدام اند؟

فرمود: جبرئيل و ميكائيل.

حضرت در امتداد اين بيان فرمود: «عقيق سرخ، اقرار كرده است به يگانگي خداوند و به پيغمبري من، و به اين كه تو - اي علي - وصي مني و نيز براي فرزندان تو به امامت، و براي دوستان تو به بهشت، و براي شيعيان از فرزندان تو به جنة الفردوس.»

نيز در بياني است كه سر انگشتر در دست راست كردن، آن است كه آن حضرت امام، و پيشواي اصحاب يمين است كه در قيامت، نامه هاي اعمال شان را به دست راست شان مي دهند.

و در بياني است كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

انگشتر در دست راست كردن، علامتي است براي شيعيان ما.

نيز در روايتي از حضرت جبرئيل رسيده است كه به حضرت رسول گفت:

مقصود از انگشتر در دست راست كردن، سنت و متابعت و پيروي از تو است.

نيز از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه انگشتر در دست راست كردن، از سنت پيغمبران است.

از سوي ديگر راست «يمين» اشاره به توان و قدرت انسان دارد، گوئي انسان با تمام قدرت، تمام اجزاء خود، حتي اشياء و اجزاي انتخابي را هر چند گران قيمت - مانند انگشتر - در راه توحيد، نبوت،


امامت و ولايت آماده ي فدا كردن است [3] .

د- به هنگام سجده، پيشاني را بر خاك نهادن [4] [ تجلي عبوديت و بندگي و جلوه ي خضوع و خشوع مؤمن ].

از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده كه «زمين، براي من، سجده گاه است.»

راز عرفان انسان در خضوع و خشوع مقابل حق متعال به ويژه در مقام سجده ي پروردگار است.

ه- «بسم الله الرحمن الرحيم» را بلند گفتن[ نشان پذيري الهي، ترسيم هويت نفساني و توسم سيماي انساني در شعاع رحمت رحماني و رحيمي، در جهت تحقق شخصيت انساني در مقام تشخص پذيري و هويت گيري انساني ].

بلند گفتن «بسم الله»، در عين آن كه نام مبارك حق متعال را به رفعت و عظمت در بر دارد، عنوان و سم و نشان گذاري بر نفس انسان هم دارد. در بياني حضرت امام رضا عليه السلام درباره ي «معني قول القائل بسم الله» فرمودند:


«أي أسم علي نفسي سمة من سمات الله...»

يعني گوينده اي كه مي گويد «بسم الله»، در حقيقت اعتراف و اقرار دارد كه من بر نفس خود، سمه اي از سمات الهي را نشان گذاري و نقش مي دهم.

كه اين بيان در حقيقت هويت گيري انسان و تشخص پذيري انسان از شعاع سمه اي از سمات الهي كه بر نفس انساني تحقق و علامت مي دهد، جلوه گر مي گردد.

و كيفيت آن با بلند گفتن، در ضمن آن كه تأثير عمقي و جنبي و لوازم مخصوصي را به دنبال دارد، از شعائر الهي است.

بيان و تشريح اصل اين موضوع و كيفيت آن، فرصت خاص و مقام ويژه اي را مي طلبد.



پاورقي

[1] سيد بن طاووس رحمه الله در اقبال و شيخ فقيه همداني رحمه الله در مصباح الفقيه از مصباح المتهجدين (کتاب الصلاة، ص 3، ط نجف) مرحوم شيخ رحمه الله عبارت صلاة «الاحدي والخمسين» ذکر کردند. و آن چه در تهذيب «صلاة الخمسين» نقل شده، و تيره را بعد از نماز عشاء جز نوافل نياورده‏اند.

اين پنجاه و يک رکعت نماز در روز و شب از مختصات شيعه اماميه است، لذا امام عليه‏السلام از علائم مؤمن برشمرده، چرا که اهل سنت گرچه در عدد رکعت‏هاي نمازهاي فرائض پنج گانه با شيعه اتفاق دارند ولي در عدد نوافل اختلاف است و پنجاه و يک رکعت نمي‏شود. (البته در اين مقام، تحقيق درباره‏ي اقوال ائمه اربعه‏ي آنان، علاوه بر آن که اقوالشان را مورد اعتماد نمي‏شماريم، لزوم و فايده‏اي نيز ندارد.) «مؤلف».

[2] حضرت امام صادق عليه‏السلام براي آن روز زيارت مخصوص داشتند، و شيخ طوسي رحمه الله در مصباح المتهجدين با سند معتبر از صفوان بن مهران روايت کرده که صفوان مي‏گويد: قال لي مولاي الصادق صلوات الله عليه في زيارة الاربعين تزور عند ارتفاع النهار و تقول: السلام علي ولي الله و حبيبه، السلام علي خليل الله و نجيه، السلام علي صفي الله و ابن‏صفيه، السلام علي الحسين المظلوم الشهيد... تا آن جا که مي‏فرمايد: و بذل مهجته فيک ليستنقذ عبادک من الجهالة و حيرة الضلالة...

امام عليه‏السلام در اين فقرات زيارت، اشاره به فلسفه‏ي شهادت سيدالشهداء عليه‏السلام و نتيجه‏ي از جان گذشتگي آن حضرت فرموده که مردم را به اسلام و احکام قرآن جاهل شده بودند از جهالت و ناداني برهاند و اساس تبليغات زهرآگين بني اميه را که خودشان را ذي القرباي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قلمداد کرده و اسلام را وارونه به مردم نشان داده بودند از بين برده و منهدم سازند و مردم را که بر ضلالت انداخته و در امور دين با ادعاء اين که اولي الامر واجب الاطاعه هستند، در حيرت و سرگرداني گذاشته بودند خلاص کند و اسلام اموي و دين يزيدي را از ميان برداشته و اسلام واقعي و دين حقيقي را نگهدارد، چنان چه تا امروز از برکات شهادت آن حضرت، اسلام واقعي محفوظ و دين واقعي الهي که خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم آورده باقي است.

(ر.ک: تحقيق درباره‏ي اول اربعين حضرت سيدالشهداء، شهيد محراب آية الله قاضي طباطبايي رحمه الله، ص 397).

[3] نکته قابل توجه اين که جماعتي از اهل سنت در اين عمل استحبابي، يعني انگشتر را به دست راست کردن با شيعه مخالفت ورزيده‏اند، چنان چه در موارد بسياري با اين که خودشان اقرار دارند که سنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و طريقه‏ي اسلامي آن است که شيعه به آن‏ها عمل کرده‏اند، باز براي ضديت و مخالفت با شيعه، در آن موارد، بر عکس سنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم عمل کرده و مي‏کنند. مؤلف «الهداية» از علماء حنفي‏ها مي‏گويد: آن چه تشريع شده انگشتر را به دست راست کردن است، و لکن چون آن را رافضي‏ها (شيعه) بر خودشان شعار اخذ کرده‏اند، ما آن را در دست چپ قرار داديم! نيز علامه‏ي زمخشري در «ربيع الابرار» گويد: اول کسي که انگشتر به دست چپ کردن را شعار اخذ کرد و بر خلاف سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رفتار نمود، معاويه بود.

(ر.ک: الغدير، ج 10، ص 210، ط 2 تهران).

تذکر: وقتي که بني اميه، درصدد وارونه کردن سنن اسلامي و دستورهاي نبوي تا آن جا پيش رفت که معاويه، نماز جمعه را چهارشنبه خواند، از اين که در مندوبات و مکروهات و ساير احکام و فروعات شرعيه دخل و تصرف کنند، جاي تعجب نيست. همانند آن که مسطح کردن بالاي قبر، بعد از دفن ميت سنت است، ولي اهل تسنن، با اقرار خودشان که سنت محقق در اسلام آن است که شيعه به آن عمل مي‏کند، اما براي مخالفت با شعيه، بالاي قبور را تسنيم يعني به شکل پشت ماهي درست مي‏کنند.

شيخ محمد بن عبدالرحمن دمشقي در کتاب رحمة الامة في اختلاف الائمة که در هامش الميزان شعراني طبع شده در ج 1، ص 88 مي‏نويسد: «السنة في القبر التسطيح و هو أولي علي الراجح من مذهب الشافعي و قال ابوحنيفه و مالک و احمد: التسنيم أولي، لان التسطيح صار شعارا للشيعة» و قال الغزالي والماوردي: «ان تسطيح القبور هو المشروع، لکن لما جعلته الرافضة شعارا لهم عدلنا عنه الي التسنيم». (ر.ک: الغدير، ج 10، ص 209، ط 2 تهران).

[4] تعفير الجبين: تعفير در لغت به معناي چيزي را بر خاک گذاشتن است.

البته چنان چه بر خاک مقدس کربلا و از تربت کنار قبر سيدالشهداء عليه‏السلام باشد، چون به جهت شهادت سيدالشهداء عليه‏السلام شرافت پيدا کرده است، لذا اهل بيت عليهم‏السلام فرموده‏اند در هر نمازي که سجده بر تربت کربلا باشد، خداوند آن نماز را به خاطر امام حسين عليه‏السلام قبول مي‏کند. بر همين اساس است که شيعه به تربت کربلا سجده مي‏کنند و علاقه دارند.

هر چند نواصب و خوارج و وهابي‏ها به شيعه نسبت‏هاي ناروايي مي‏دهند و در ميان افراد عامي خودشان، اظهار مي‏دارند که شيعه، به الوهيت سيدالشهداء قائل است و امام حسين را خدا مي‏دانند و به خود آن حضرت و بر تربت قبر مبارک وي سجده مي‏کنند! پر واضح است که اين قبيل نسبت‏هاي بي‏حقيقت و سفيهانه تنها خوراکي است که اهل تسنن براي اشخاص عامي‏شان تدارک ديده‏اند.

(ر.ک: تحقيق درباره‏ي اول اربعين سيدالشهداء عليه‏السلام، شهيد محراب آية الله قاضي طباطبايي رحمه الله ص 417، با تصرف و تلخيص).