بازگشت

حر بن يزيد رياحي


«حر» دليرمردي كه شجاعت و جسارتش زبانزد دشمن بود و قبل از پيوستن به اردوگاه حسيني فرمانده چهار هزار نفر بود. با خضوع تمام خود را به پيشگاه امام حسين عليه السلام رساند و در زمره ياران او قرار گرفت. وقتي كه به ميدان نبرد رفت، در برابر اردوي پسر سعد ايستاد و گفت: اي اهل كوفه! مادرتان به سوگتان نشيند، اين بنده شايسته خداي را دعوت كرديد، به نزد شما آمده است، با اين كه با او پيمان بسته ايد تا وي را ياري نمائيد و در ركابش باشيد، اكنون بر خلاف پيمان خويش از راه نيرنگ آمده ايد و تنهايش گذارديد و بر قتل او نيز برخواستيد. نه مي گذاريد او به شهرها و ديارهاي ديگر رود، و آب را كه هر جنبنده و ذي روحي از آن مي آشامد، از او و اهل بيتش دريغ مي داريد! بنگريد كه خاندان و اطفال آن سرور، از تشنگي به هلاكت افتاده اند! چه زشت و ناپسند رفتار نموده ايد، درباره فرزندان و جگرگوشگان پيامبر خداي، پروردگار در روز رستاخيز سيرابتان نكند.

افراد پسر سعد خيلي ناراحت شدند و «حر» را هدف تير قرار دادند. «حر» در رزم تن به تن بيش از 40 نفر را به هلاكت رساند. [1] پسر سعد وقتي اين چنين پيكاري از او ديد، دستور داد او را تير باران كردند. امام عليه السلام به بالين او حاضر شد و خاك و خون از چهره ي او پاك نمود و فرمود: «انت الحر كاسمك حرا في الدنيا والآخرة» توئي آزادمرد و هم چنان كه مادرت تو را حر نام نهاده. در دنيا و آخرت آزاد مي باشي.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 5، ص 441.