بازگشت

نماز ظهر عاشورا


راوي گويد:

وقت نماز ظهر رسيد. زهير بن قين و سعيد بن عبدالله پيش روي امام حسين عليه السلام ايستادند و امام عليه السلام با جمعي از ياران باقيمانده ي خود، نماز خوف را خواندند.

در اين موقع تيري از سوي دشمن، به سوي امام حسين عليه السلام آمد.

سعيد بن عبدالله پيش رفت و در مقابل آن حضرت ايستاد و تيرها را به تن خود خريد تا آن كه از پا درآمد و به زمين افتاد. آن عاشق باوفا قبل از شهادتش گفت:

اللهم العنهم لعن عاد و ثمود، اللهم ابلغ نبيك عني السلام و ابلغه ما لقيت من الم الجراح، فاني اردت ثوابك في نصر ذرية نبيك؛ خداوندا! اين جماعت را مانند قوم عاد و ثمود لعنت نما و سلام مرا به پيغمبر برسان و او را از زخم هايي كه بر بدن من وارد شده است مطلع كن، زيرا مقصود من از ياري ذريه ي پيغمبر تو، اجر و ثواب تو بود.

راوي گويد:

اصحاب امام حسين عليه السلام يكي پس از ديگري به ميدان مي رفتند. در اين كار،از يكديگر گوي سبقت مي ربودند تا آن جا كه شاعر درباره ي آنان چنين سروده است:

اصحاب حسين عليه السلام كساني بودند كه وقتي براي رفع گرفتاري خوانده مي شدند در حالتي كه عده اي از دشمنان نيزه دار بودند و دسته ي ديگر آن ها مسلحانه پشت به پشت يكديگر داده و اجتماع كرده بودند، دل هاي شجاع خويش را روي زره مي پوشيدند و خود را در دهان مرگ مي افكندند. [1] .





پاورقي

[1]



قوم اذا نودوا لدفع ملمة

والخيل بين مدعس و مکردس‏



لبسوا القلوب علي الدروع فاقبلوا

يتهافتون الي ذهاب الانفس.