بازگشت

بازگشت حر


هر چند حر، با انجام مأموريتي كه بر عهده اش بود، قلب مقدس امام حسين عليه السلام و خاندان او را به هراس انداخت، اما نور ايمان به قلبش شعله افكند و سخت پشيمان شد و به طرف امام حسين عليه السلام شتافت.

حر در برابر امام حسين عليه السلام حاضر شد و سلام كرد و پوزش طلبيد و عرض كرد:

من بودم كه راه را بر تو بستم و نگذاشتم به وطن خويش باز گردي، و اگر احتمال مي دادم كار به پيكار منتهي مي شود، به خدا سوگند چنين نمي كردم.

اكنون اي فرزند پيامبر! از كرده ي خود پشيمان هستم! آيا عذر مرا مي پذيري و توبه من قبول است؟

امام حسين عليه السلام با مهرباني، عذر او را پذيرفت و فرمود:

پروردگار بخشاينده و آمرزنده است. اكنون فرود آي، قدري استراحت نماي، كه ميهمان من هستي، چون روي به ما آورده اي!

حر گفت:

چون نخستين كسي مي باشم كه راه را بر تو گرفتم، ميل دارم اولين كسي نيز باشم كه (در پيكار تن به تن) جان خويش را در راهت قرباني كنم.

ياران باوفاي امام حسين عليه السلام يكي پس از ديگري، شربت شهادت نوشيدند و اجساد مطهرشان بر زمين گرم و سوزان كربلا افتاد و ميدان پيكار به خون پاك آنان رنگين شد.

اكنون سيدالشهداء عليه السلام است و جوانان بني هاشم و گروهي از بانوان و كودكان كه در خيام بودند.

با وجود امام حسين عليه السلام، هنوز در بين خاندان و اطفال، آرامش باقي بود، زيرا جوانان هاشمي و شيران پيكار، بويژه پرچمدار رشيد، عباس بن علي عليه السلام با بازوان نيرومند خويش، گرداگرد امام عليه السلام بودند.

با وجود عباس عليه السلام، افراد دشمن جرأت نمي كردند كه به امام حسين عليه السلام آسيب برسانند.