آشنايي كوتاه با سيد بن طاووس
(برگرفته از متن لهوف سيد بن طاووس 589-664 ه.ق بغداد - حله)
در حالات كساني كه خدمت حضرت بقية الله الاعظم (عج) مشرف شدند، داستان «اسماعيل هرقلي» از شهرت خاصي برخوردار است. ايشان، حضرت ولي عصر (عج) را در سامرا ديدار كرد و آن حضرت به او فرمود: از خليفه ي عباسي چيزي قبول نكن و به فرزندم رضي الدين (سيد بن طاووس) بگو سفارش نامه اي براي تو به «علي بن عوض» بنويسد و ما به او سپرده ايم كه هر چه خواهي به تو بدهد.
جناب سيد بن طاووس، سيد رضي الدين، علي بن موسي بن جعفر بن طاووس، از نوادگان امام حسين مجتبي و امام سجاد عليهاالسلام، در روز 15 محرم سال 589 هجري در شهر حله به دنيا آمد. [1] .
سيد علي بن طاووس در سال 664 هجري در سن 75 سالگي و در شهر بغداد وفات نمود. بدن شريفش را به نجف اشرف منتقل نموده و در حرم امام علي عليه السلام به خاك سپردند.
از آن جهت كه متن «لهوف»، از قلم پاك مرد بزرگوار و با حقيقتي چون «سيد رحمه الله»، بر صفحه كاغذ نقش بسته، اثر عميقي در فكر و روح انسان باقي مي گذارد و قطرات اشك پر قيمتي بر چهره ي خواننده جاري مي سازد. اين حقيقتي است كه از روح بي آلايش آن سيد والا مقام سرچشمه مي گيرد.
يك نماز و هفتاد و دو ركعت
گرگ هايي كه به سختي همگي شان مستند
دست هاي پسر دست خدا را بستند
سينه از بغض عداوت چه حرارت دارد!
طفل شش ماهه دگر قصد شهادت دارد
دشمن دون به سر و روش به ناگه مي زد
آب از فرط عطش يكسره له له مي زد
مادري از غم هجران پسر، دق مي كرد
خون ها بر جگر مصحف ناطق مي كرد
گيرم امروز كه تيغش چو علي تيز نبود!
مادرش دخت رسول دو سرا نيز نبود
از چه رو چوب به كام و به زبانش مي خورد؟!
خيزران بر لب و دندان و دهانش مي خورد؟!
هاتفي گفت: جواب تو چه حاجت دارد!
اين نمازي است كه هفتاد و دو ركعت دارد! [2] .
پاورقي
[1] جد هفتم ايشان، محمد بن اسحاق، که به خاطر زيبايي و ملاحتش به طاووس مشهور شده بود از سادات بزرگوار مدينه محسوب ميشد. پدر او، موسي بن جعفر نيز، از روات بزرگ حديث است که روايات خود را در اوراقي نوشته بود و بعد از او فرزندش آنها را جمع آوري نموده و با نام «فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدي موسي بن جعفر» آن را منتشر نمود. مادر او نيز دختر ورام بن ابيفراس، از بزرگان علماي اماميه بود. مادر پدرش نيز نوهي شيخ طوسي ميباشد و به همين خاطر سيد گاهي ميگويد: «جدي ورام بن أبيفراس» و گاهي ميگويد:«جدي الشيخ الطوسي».
سيد ابنطاووس در بين علما و مردم زمان خويش از احترام خاصي برخوردار بود. او علاوه بر اين که فقيهي نامآور بود، اديبي گرانقدر و شاعري توانا به شمار ميرفت، گرچه شهرت اصلي او در زهد و تقوي و عرفان اوست و اکثر تأليفات او در موضوع ادعيه و زيارات ميباشد.
سيد کتابخانه بزرگ و بينظيري داشت که از جدش به ارث برده بود و او به گفتهي خودش تمام آن کتابها را مطالعه کرده يا درس گرفته بود. ابنطاووس که از محضر اساتيد فراواني استفاده کرد و در سال 625 هجري به بغداد آمد، اما به جهت فشار دولت عباسي براي پذيرش پستهاي حکومتي، از بغداد به زادگاه خويش در حله مراجعت کرد.
آخرين سفر ابنطاووس در سال 652 هجري به بغداد بود. وي در بغداد منصب نقابت را پذيرفت و تا پايان عمر خويش در همان جا سکني گزيد. زماني که مغولها به بغداد حمله کرده و آن را اشغال نمودند، سيد نيز در بغداد بود.
در دوران اقامت ابنطاووس در بغداد از سوي خليفه عباسي، المستنصر، پيشنهادهايي مانند وزارت، سفارت و... به او شد؛ ولي سيد نپذيرفت. سيد در سال 661 هجري نقابت علويان را پذيرفت. نقيب بزرگترين شخصيت علمي و ديني سادات بود که کليهي امور مربوط به سادات را عهدهدار ميشد. اين وظايف شامل قضاوت مشاجرات، رسيدگي به مساکين و مستمندان، سرپرستي ايتام و... ميشد. سيد در محضر بزرگان عصر خويش به کسب علم و ادب و معنويت پرداخت. ابنطاووس حدود 50 تأليف دارد که بسياري از آنها در موضوعات ادعيه و زيارات است. سيد کتابخانهاي غني داشته که حدود 1500 کتاب در آن وجود داشته و در تأليف کتابهاي خويش از آنها استفاده ميبرده است.
از جمله تأليفات ايشان: 1- ده جلد کتاب «المهمات و التتمات» که هر يک با عنوان مستقل چاپ شده است از جمله: فلاح السائل، زهرة الربيع، جمال الأسبوع، اقبال الأعمال و... که سيد اين کتابها را به عنوان تتمهي مصباح المتهجد شيخ طوسي نوشته است.
2- کشف المحجة لثمرة المهجة، کتابي اخلاقي است و شامل وصيتهاي سيد به فرزندش ميباشد.
3- مصباح الزائر و جناح المسافر.
4- الملهوف علي قتلي الطفوف.
5- مهج الدعوات و منهج العنايات و....
[2] سيد محمد جعفر غضنفري.