بازگشت

دلدادگي به خدا


از برجسته ترين جنبه هاي شخصيت سيدالشهداء عليه السلام، محبت پرودگار و دلدادگي او به خداوند و امر و رضاي او بود.

نسبت به حماسه ي عاشورا و آمادگي براي شهادت طلبي و پذيرش تبعات و پيامدهاي آن و راضي شدن به يتيمي فرزندان و اسارت اهل بيت، از زبان حضرتش چنين نقل شده است:

تركت الخلق طرا في هواكا و أيتمت العيال لكي أراكا؛ نشانه خدا دوستي و عشق به معبود و فنا در حب الهي است.

اين كه نقل شده است هر چه امام حسين عليه السلام به لحظه شهادت نزديك تر مي شد، چهره اش برافروخته تر و شكفته تر مي گشت؛ تعبير ديگري از عشق الهي اوست كه تبديل هجران به وصال را مي ديد و به وجد مي آمد.

عمان ساماني در مثنوي بلند «گنجينة الاسرار» خويش، به رفتار و حالات حسين بن علي عليهماالسلام از ديد عرفاني و عشق نگريسته و امام را سرمست از شراب شوق و عشق الهي مي بيند كه پياپي جام محبت و بلاي بيشتري مي خواهد، و او را موجي برخاسته از دريا مي داند كه محو حقيقت خداست و مي خواهد باز به همان دريا بپيوندد و در اين راه، از هر چه جز «او»ست، دست مي شويد و «خود» را قرباني مي كند.

وي در اين ترسيم عاشقانه، سراسر عاشورا و صحنه هاي رزم فرزندان و ياران را جلوه اي از آن «جذبه الهي» و عشق برتر مي شناسد و شهادت هر كدام از ياران را هم چون «هديه» به درگاه دوست توصيف مي كند، تا رضاي محبوب تأمين شود و به بزم قرب، باريابد.