بازگشت

پرورش يافتگان مكتب وحي


امام علي عليه السلام كه عزت و عظمت خويش را در عبوديت خداوند و فداكاري در راه توحيد مي دانست. از سويي در سيره ي تربيتي خويش به تكريم فرزندان خود مبادرت كرد و راه و رسم عزت و اقتدار معنوي را به آنان آموخت و از سوي ديگر امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نيز مورد توجه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بودند و شدت اشتياق پيامبر نسبت به اين دو فرزند، موجب شده بود كه همگان آن دو كودك را تكريم و دوست بدارند.

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم كه جويباري از چشمه ي جوشان خويش را در آن دو بزرگوار جاري و ساري مي ديد، اين گونه در برخورد با آن بزرگواران، از خود محبت بروز مي داد و عواطف خويش را نثارشان مي نمود.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم با بصيرت باطن و از وراي زمان و مكان، حقايقي را مشاهده مي كرد و با چشم دل مي ديد كه فرزندانش براي بازگرداندن عزت به اسلام و مسلمين، كوشش مي كنند و در اين راه، جانبازي مي نمايند. بيش از شصت تن از علماي اهل سنت، با اندك اختلافي و با سندهاي گوناگون، از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرده اند: «حسين مني و انا من حسين» [1] .

چهره ي واقعي عزت و ذلت را در فرهنگ عاشورا به خوبي مشاهده مي كنيم.

سيد شهيدان، سختي ها را با سيماي بشاش و ابهت معنوي و اقتداري روحاني استقبال مي كرد؛ پايداري، استقامت، مناعت طبع و عزت نفس او فوق العاده بود.

آن گاه كه شمر بن ذي الجوشن با فرماني شديد، مبني بر جنگ با امام يا تسليم مطلق او، به كربلا وارد گرديد، عمر بن سعد پس از آگاهي از دستور عبيدالله بن زياد، به شمر بانگ زد و گفت:

واي بر تو! كار را بر من تباه كردي، به خدا قسم! حسين كسي است كه روح پدرش علي عليه السلام ميان دو پهلوي اوست؛ هرگز تسليم نمي شود. [2] .

و بنا به نقلي ديگر، گفت:

سوگند به خداوند! حسين مناعت طبق و زور نشنوي را در ميان دو پهلوي خود دارد. [3] .

همان گونه كه اشاره شد، امام حسين عليه السلام نه تنها خود، آگاهانه از شهادت استقبال كرد، بلكه مي خواست يارانش نيز شهادت را آگاهانه انتخاب كنند، شب عاشورا آنان را آزاد گذاشت كه اگر خواستند، بروند، و اعلان كرد كه هر كس تا فردا با او بماند، كشته خواهد شد. آنان نيز با توجه به همه ي اين ها، ماندند و شهادت را پذيرفتند. پيروان واقعي آن حضرت نيز بايد علاوه بر اهداي بهترين تحيات و اظهار محبت و عشق، به امام حسين عليه السلام و ياران و محبان آن حضرت، اظهار تنفر و برائت از قاتلان و ظالمان و پيروان بني اميه نمايند.


اللهم لك الحمد حمد الشاكرين لك علي مصابهم الحمد لله علي عظيم رزيتي اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود و ثبت لي قدم صدق عندك مع الحسين و اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام.

پروردگارا! ستايش مي كنم به ستايش شكرگزاران تو بر غم و اندوهي كه به من در مصيبت رسيد.

حمد خدا را بر عزاداري و اندوه و غم بزرگ من.

خدايا! شفاعت حسين را روزي كه بر تو وارد مي شوم نصيبم بگردان و ثابت بدار برايم قدم راستي را در نزد خودت، همراه حضرت حسين و اصحابش، آنان كه فدا كردند جانشان را در راه حسين كه بر او سلام باد.



خدايا حمد، حمد شاكرينت

كه با خون حسينت زنده دينت



خداوندا! حكيما! شاكرم من

بر اين عظمي مصيبت صابرم من



خدايا! روزي ام كن در قيامت

كند مولا حسين از من شفاعت



مرا ثابت قدم يا رب نگه دار

به همراه حسين آن نيك دلدار



به نزد خويش يا رب با تبارش

همان عشاق و هفتاد و دو يارش



كساني كه به راهش جان فشاندند

سرود عاشقي مستانه خواندند





پاورقي

[1] ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 265-275.

[2] ارشاد شيخ مفيد، ص 213.

[3] تاريخ طبري، ج 4، ص 315.