بازگشت

تذكر


درباره ي لعن، مطالبي در فرازهاي پيشين ذكر گرديد.

نكته ي قابل اهميت كه در آثار روايي، از ائمه معصوم عليهم السلام رسيده است اين است كه لعن ظالمين به عنوان «اولي و دومي و سومي و چهارمي» مرسوم بوده است.

امام صادق عليه السلام در تعقيب نماز واجب، چهار نفر از مردان كه نقش اساسي در ظلم به اهل بيت عليهم السلام را داشتند، و چهار نفر از زنان را، با ذكر نام آنان لعنت مي كرد. [1] .

براي اين كه «عزت» مسلمانان را در برابر گروه ظالم كه مورد لعن قرار گرفته اند بسنجيم، بايد مطالبي در اين باره بيان گردد:

در فرهنگ قرآن و عترت، به كسي «عزيز» گفته مي شود كه در زندگي شكست ناپذير است و بر تمامي قدرت ها غلبه يابد و پيروز ميدان باشد؛ عزت مندي مردم يعني آن كه در برابر هر منطقي و هر حركتي صلابت و قوت هستند.

روايت كرده اند: يكي از جاهلان، خطاب به امام حسين عليه السلام عرض كرد: در روش تو نوعي تكبر مشاهده مي كنم؟!

آن حضرت عليه السلام در پاسخ فرمود: بل في عزة؛ بلكه در وجود من عزت مي باشد.

آن گاه امام اين آيه را تلاوت فرمود:

(و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين)؛ [2] عزت مختص خداوند، رسولش و مؤمنان است. [3] .

آيه ي (من كان يريد العزة فلله العزة جميعا) [4] بيان گر آن است كه «عزت» نزد خداونداست و هر كس


طالب آن باشد، بايد از او بخواهد، زيرا عزت راستين، مخصوص ذات پاك اوست و هيچ موجودي بالذات، چنين ويژگي را ندارد.

در قرآن كريم، 92 مرتبه از خداوند با صفت «عزيز» ياد شده است و اوست كه شكست ناپذير مطلق است.

قرآن مجيد كه مبدأ و منشأ صفات نيك و خصال پسنديده را آفريدگار متعال مي داند، در آيات متعددي به صراحت و با تأكيد، قدرت و غلبه را از آن «الله» شمرده است.

در آيات پاياني سوره ي حشر نيز، عزت و عظمت و كبريايي پروردگار، با شكوه و بلاغتي تمام وصف گرديده است.

انسان بر اساس سرشت ملكوتي، خواهان عزت است؛ اما گاهي به جاي عزت به چيزي دست مي يابد كه عزت نيست، بلكه آن ذلت است.

هم چنين گاهي به گروه ها و افرادي مراجعه مي كند كه عزتي به دست آورد، در حالي كه عزتي نزد آنان وجود ندارد كه به او دهند. قرآن به روشني اين موضوع را بيان فرموده است:

(الذين يتخذون الكافرين أولياء من دون المؤمنين أيبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا)؛ [5] .

آن گروه كه كافران را دوست گرفته نه مؤمنان را آيا نزد كافران عزت مي طلبند (خطا مي روند) پس حقيقتا كه عزت همه نزد خدا است.

بنابراين قرآن عزت و قدرتي را كه توأم با تحقير فرد، يا اجتماع اسلامي در برابر كافران سلطه جو و مستكبر باشد، باطل مي داند و مؤمنان و پيروان واقعي خود را از دوستي به استيلا طلبان نهي مي كند و دشمني مخفي مخالفان را آشكار مي نمايد. [6] .

قرآن به مسلمانان هشدار مي دهد كه سرافرازي خود را حتي در امور سياسي و اقتصادي در اتكا و اميد به كافران جست و جو نكنند.

عزت راستين در پرتو بندگي خالصانه ي خداوند، ترك رذايل و روي آوردن به فضايل به دست مي آيد؛ بنده ي خاص خداوند نه اسير هوس هاي آلوده و تمايلات نفساني مي گردد و نه خودباخته ي قدرت هاي پوشالي مي شود. به همين دليل، امام صادق عليه السلام فرمود:

بدان كه به راستي عزت ندارد آن كه در برابر خداوند خواري نكند و آن كه براي حق تواضع نمي نمايد، رفعتي به دست نخواهد آورد. [7] .

در فرهنگ اهل بيت عليهم السلام نيز به مؤمنان اجازه ي پذيرش ذلت و خواري داده نشده است.


امام حسين عليه السلام در دعاي پر فيض عرفه، خدا را چنين مخاطب مي كند:

يا من خص نفسه بالسمو و الرفعة فاولياؤه بعزة يعتزون؛ اي آن كه ذات خود را به رفعت و علو و عظمت، مخصوص گردانيدي و دوستان خويش را به عزت خود، عزيز ساختي.


پاورقي

[1] «... عن الخيبري عن الحسين بن ثوير و أبي‏سلمة السراج قالا: سمعنا أباعبدالله عليه‏السلام و هو يلعن - في دبر کل مکتوبة - أربعة من الرجال، و أربعا من النساء؛ فلان و فلان و فلان و معاوية و يسميهم، و فلانة و فلانة و هند و أم الحکم أخت معاوية». (کافي، ج 3، ص 342، ح 10).

[2] منافقون «63» آيه‏ي 8.

[3] بحارالأنوار، ج 44، ص 198.

[4] فاطر «35» آيه‏ي 10.

[5] نساء «4» آيه‏ي 139.

[6] آل عمران «3» آيه‏ي 118.

[7] روضه‏ي کافي، ج 8، ص 242.