بازگشت

اجتماع مردم در مسجد النبي


همه در مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم گرد ابوبكر جمع شده بودند.

علي عليه السلام با صداي بلند فرمود:

مردم، بعد از وفات رسول خدا، من به غسل او مشغول بودم، و بعد هم پيوسته به قرآن، تا آن كه تمامش را در يك پوشش گرد آورده ام. خداوند آيه اي از قرآن را بر رسولش نازل نفرموده است مگر آن كه آن را جمع كرده ام. هم چنين آيه اي از قرآن وجود ندارد، مگر اين كه رسول خدا آن را برايم خوانده و تأويلش را به من آموخته است... براي آن كه فردا نگوييد آن را رها كرديم و از ياد برده ايم... روز قيامت نگوييد كه من شما را به ياري خويش نخوانده ام! نگوييد كه حقم را به يادتان نياورده ام! نگوييد كه شما را به كتاب خدا از آغاز تا پايانش دعوت نكرده ام!

عمر گفت:

ما با وجود قرآني كه خود داريم، از آن چه ما را به آن مي خواني بي نيازيم. [1] .


در روايت ديگري آمده است: عمر گفت: رهايش كن و پي كار خود برو!

امام علي عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به شما فرمود:

من دو گنجينه ي نفيس را در ميان شما بر جاي مي گذارم: كتاب خدا و عترت و اهل بيتم. اين دو از يكديگر جدا نمي شوند تا اين كه بر حوض كوثر به من باز مي گردند.

امام علي عليه السلام در ادامه فرمود:

اگر آن چه را آورده ام، پذيرفتيد، مرا هم به همراهش بپذيرد تا بر اساس آن چه خدا در آن نازل كرده، بين شما فرمان برانم. من بهتر از شما، تأويل، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و حلال و حرامش را مي شناسم.

عمر گفت:

آن را با خودت ببر، تا نه او از تو جدا شود و نه تو از او جدا گردي. ما نه به علم تو نياز داريم و نه به آن چه در قرآن توست. [2] .


پاورقي

[1] همان.

[2] فانصرف به معک، حتي لا يفارقک و لا تفارقه! فلا حاجة لنا فيه و لافيک. اين جمله را همان شخصي مي‏گويد که بارها در دوران خلافت خويش مي‏گفت: «لولا علي لهلک عمر».

دانشمندان متقدم اهل سنت اين گفته‏ي عمر را به تواتر در کتب حديثي خود، از جمله در «صحيحين»، آورده‏اند؛ اما متاسفانه برخي علماي متأخر اهل سنت، اين عبارت را از «صحاح سته» حذف کرده‏اند؛ چون پاسخي بر توجيه آن نمي‏يابند!.