بازگشت

نگرش امام خميني به عاشورا


آن چه بايد تلحيل شود اين است كه مجالسي كه ساليان دراز براي ستمگران و جباران خطري نبوده


است، چگونه در مقاطعي ظلم برانداز مي گردد و چنان قدرتي از خود بروز مي دهد كه از تصور عقول عادي خارج است!

بايد اين تفاوت را در همين دو نگاه جستجو كرد.

هنر حضرت امام خميني قدس سره در بهره وري شايسته از عاشورا و مجالس آن، در تعويض نگاه مردم بود. كاري كه حضرت امام خميني قدس سره موفق به آن شد اين بود كه نگاه مردم را به اين نهضت از مقام ثبوتي به اثباتي كشاند و توجه مردم را بيشتر به فلسفه قيام جلب كرد تا خود حماسه.

بر اين اساس، از قيام امام حسين عليه السلام مشعلي براي حركت و زندگي مردم ساخت. به عبارتي ديگر از عاشورا، نهضتي زميني ساخت و آن را در متن زندگي مردم قرار داد و از آن به عنوان الگويي براي نجات انسان ها الهام گرفت و آن را پشتوانه حركت و قيام مردمي ساخت.

تغيير اين نگاه، تأثير شگرفي نهاد تا اين كه انسان هايي استوار، با شهامت، ستمگريز، خودباور ساخت و فرهنگ حسيني را در متن زندگي و عملكرد روزمره مردم وارد ساخت و نظامي به ظاهر محكم و استوار را سرنگون كرد و نظام اسلام را به جاي آن نهاد.

امام خميني قدس سره به مردم آموخت كه عاشورا فقط براي گريه كردن نيست؛ بلكه گريستن نيز فلسفه دارد. و اين چنين است كه نام حسين و عزاداري او براي جباران و ظلم گستران، وحشت آور و براي آزادگان و عدالت مداران پشتوانه اي عظيم است.