بازگشت

ترسيم مقام معصوم


در ميان روايات رسيده بدون توجه به اسناد آن، با دو دسته از روايات روبرو هستيم كه دسته اي فاصله اي عميق ميان معصوم و انسان هاي معمولي ترسيم مي كند و دسته اي از روايات ما را به موجوداتي همانند، راهنمايي مي كند و آن ها را بر ما حجت مي داند و وظيفه تأسي و الگوگيري را گوشزد مي نمايد.

فضل بن شاذان از داود بن كثير نقل مي كند كه گفت: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم:

أنتم الصلاة في كتاب الله عزوجل و انتم الزكاة و أنتم الحج؟ فقال: يا داوود نحن الصلاة في كتاب الله عزوجل و نحن الصيام و نحن الحج و نحن الشهر الحرام و نحن البلد الحرام و نحن كعبة الله و نحن وجه الله، قال الله تعالي (فأينما تولوا فثم وجه الله) و نحن الآيات و نحن البينات... [1] .

در روايتي ديگر فضل، از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه فرمود:

نحن أصل كل خير و من فروعنا كل بر و من البر التوحيد والصلاة والصيام و... [2] .

در روايتي از امام كاظم عليه السلام نقل شده كه فرمود:

ان الله جعل قلوب الائمة موردا لارادته فاذا شاء شيئا شاؤة و هو قوله (و ما تشاؤون الا أن يشاء الله) [3] .

در يكي از دعاهاي ماه رجب كه به ناحيه مقدسه منسوب است، آمده است:

اللهم اني أسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة أمرك المأمونون علي سرك المستبشرون بأمرك الواصفون لقدرتك المعلنون لعظمتك أسألك بما نطق فيهم من مشيتك فجعلتهم معادن


لكلماتك و أركانا لتوحيدك و آياتك و مقاماتك التي لا تعطيل لها في كل مكان يعرفك بها من عرفك لا فرق بينك و بينها الا أنهم عبادك و خلقك فتقها و رتقها بيدك بدؤها منك و عودها اليك أعضاد و أشهاد و مناة و أدواد و حفظة و رواد فبهم ملات سماءك و أرضك حتي ظهر أن لا اله الا أنت فبذلك أسألك و بمواقع العز من رحمتك و بمقاماتك و علاماتك أن تصلي علي محمد و اله و أن تزيدني ايمانا و تثبيتا...؛ [4] اي خدا! از تو درخواست مي كنم به جميع معاني آن چه صاحبان امرت دعا كنند، آنان كه بر سرت امين و به امرت مستبشر و شاد خاطرند، و به شرح توصيف قدرتت، و به بيان عظمتت مشغولند. درخواست مي كنم به آن چه مشيتت در آن ناطق است كه معدن اسرار كلمات خود قرارشان دادي و اركان توحيد تو و آيات و مقامات تو هستند، كه آن آيات تعطيل نخواهد بود و در هر مكان هر كه تو را شناسد به آن آيات شناسد، و ميان تو و آن ها جدايي نيست جز آن كه (تو خدا و) آنان بنده و مخلوق تواند، فتق و رتق آن آيات به دست تو و آغاز و انجامش به سوي توست، پشتيبان دين تو و گواه و حامي و مدافع و نگهبان، و مبلغان دين تواند كه از تو و آن ها، آسمان و زمين تويي راست، براي آن كه آشكار شود كه خدايي جز تو نيست، پس به آن درخواست مي كنم و به مواقع عز و جلال و به رحمانيت و به مقامات و نشان هاي تو كه درود فرستي بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم و آلش و بر ايمان و پايداريم بيفزايي...

هر فراز از اين ادعيه ي عارفانه، معاني زيبايي را در بردارد، كه توجه و دقت ويژه اي را مي طلبد.

جملات زيباي خاصي در دعاهاي ديگر نيز آمده كه شأن ائمه معصوم عليهم السلام را فراتر از عقول و اندازه هاي بشري معرفي مي كند.

در اين زمينه، عبارتي در زيارت ائمه بقيع عليهم السلام آمده است:

السلام عليكم يا خزان علم الله السلام عليكم يا تراجمة وحي الله السلام عليكم يا أئمة الهدي السلام عليكم يا أعلام التقي السلام عليكم يا أولاد رسول الله أنا عارف بحقكم مستبصر بشأنكم معاد لأعدائكم موال لأوليائكم بأبي أنتم و أمي...؛ [5] سلام بر شما (حضرت امام زين العابدين و حضرت باقر و حضرت صادق عليهم السلام) باد اي خازنان گنجينه ي علم خدا، سلام بر شما باد اي مفسران وحي خدا، سلام بر شما پيشوايان هدايت خلق، سلام بر شما باد اي نشانه هاي روشن تقوي، سلام بر شما باد اي فرزندان رسول خدا، من به حقانيت و امامت شما شناسا و معترفم و به شأن و مقام شما بصيرم، با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم، پدر و مادرم فداي شما...

اين مضمون، در زيارت بسياري از ائمه معصوم عليهم السلام تكرار شده است.

از يك سو درك صحيح و عميق اين جملات براي ما به سادگي ميسر نيست، و از سوي ديگر، تفاوت و فاصله ي موجود ميان معصوم عليه السلام و عموم مردم به خوبي آشكار است.


البته ائمه معصومه عليهم السلام، به زبان رمز، اندكي در اين باب سخن گفته اند و ما نيز بيشتر از آن، مكلف به درك واقعي اين جايگاه مخصوص نيستيم؛ چرا كه موجود ناقص، آن چه از موجود كامل تر از خود درك كند، باز هم ناقص خواهد بود.

از طرفي با روايات و آياتي روبرو هستيم كه ما را مكلف به شناخت و تأسي به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصوم عليهم السلام مي كند، يا آياتي كه تصريح دارد پيامبر بشري مثل شماست، او حجت خدا بر زمين و هادي و مرشد و اسوه عملي مردم است.

لازمه بشر بودن، آثار و خصوصياتي است كه با جايگاه ثبوتي آن فاصله بسيار دارد. بنده اي با محدوديت هاي بسيار، غرائز و... كشش هاي گوناگون به گونه اي كه بتوان تصور و حتي تصديق كرد كه مي توان همانند او حركت كرد، عمل كرد، و الگو گرفت.

حل اين تضاد جز با برگزيدن يكي از دو راه ميسر نخواهد شد:

الف) با تكلف بسيار تمام رواياتي را كه به گونه اي به مقام ثبوتي معصوم پرداخته و مقامي فوق بشري براي آن ها قائل است، تأويل و يا نفي شود؛

ب) ميان مقام ثبوت و اثبات تفكيك قايل شده؛ به گونه اي كه به تأويل و يا رد كامل چنين رواياتي نياز نباشد و نيز بتوان حضور معصوم را به شكلي ملموس در زندگي انسان ها به عنوان «اسوه» و الگو حفظ نمود.

مقام ثبوتي معصومين عليهم السلام، همان جايگاه واقعي و فوق بشري آن هاست كه گرچه به ظاهر بشر هستند ولي تالي تلو خداوند قرار خواهند گرفت، با همه كمالاتي كه براي ذات اقدس احديت قائليم، با اين تفاوت كه اين ها مخلوقند.

اين جايگاه، مسأله ارتباط با وحي را ميسر ساخته، اصل عصمت را توجيه مي كند و درك واقعي آن براي انسان ها غير ممكن است و چون غير ممكن است، مكلف به شناخت كنه آن نيز نيستند.

ورود در آن نيز همانند ورود در شناخت كنه ذات اقدس احديت، ممكن است گمراه كننده نيز باشد، اما معصوم در مقام اثبات، تمامي خصوصيات و آثار و نشانه هاي «انسان» را دارد كه هم درك آن و هم پيروي از آن ها براي بشر مقدور و ميسر است. البته انساني كامل كه عنايت الهي را در پي دارد و ما به اين شناخت مكلف هستيم.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 24، ص 303.

[2] بحارالانوار، ج 24، ص 303.

[3] بحارالانوار، ج 24، ص 305.

[4] مصباح، کفعمي، ص 529.

[5] مفاتيح الجنان، زيارت ائمه بقيع عليهم‏السلام در روز سه شنبه، ص 100.