بازگشت

حسينيه ي دل


براي شست و شوي غبار دل، متني زيبا، از فاضل محترم جانب آقاي محدثي، زيد عزه، با نام «حسينيه ي دل» در اين مقام آورده مي شود:

از روزي كه در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاري ساخته اند، از شبي كه در پياله دلمان شربت گواراي ولايت ريخته اند، دلمان يك حسينيه پرشور است.

در حسينيه دلمان، مرغ هاي محبت سينه مي زنند و اشك هاي يتيم در خرابه چشم، بي قراري مي كنند.

سينه ما تكيه اي قديمي است، سياهپوش با كتيبه هاي درد و داغ، كه درب آن با كليد «يا حسين» باز مي شود و زمين آن با اشك و مژگان، آب و جارو مي شود.

ما دل هاي شكسته خود را وقف اباعبدالله عليه السلام كرده ايم و اشك خود را نذر كربلا، و اين «وقفنامه» به امضاي حسين عليه السلام رسيده است.

زيارتنامه را كه مي بينيم، چشممان آب مي افتد و «السلام عليك» را كه مي شنويم، بوي خوش كربلا به مشام ما مي رسد.

توده هاي بغض، در گلويمان متراكم مي گردد و هواي دلمان ابري مي شود و آسمان ديدگانمان باراني!


سر سفره ذكر مصيبت، قندان دهانمان را پر از حبه قندهاي «يا حسين» مي كنيم و نمكدان چشممان دانه دانه اشك بر صورتمان مي پاشد، به دهان كه مي رسد، قند و نمك در كاممان مي آميزد و اين محلول شور و شيرين با درمان عشق ماست و ما نمك گير سفره حسين مي شويم و اين است كه تا آخر عمر، دست و دل از حسين عليه السلام برنمي داريم.

آن گاه، جرعه جرعه زيارت عاشورا مي نوشيم و سر سفره توسل، ولايت را لقمه لقمه در دهان كودكانمان مي گذاريم.

در اين خشكسالي دل و قحطي عشق، نم نم باران اشك، غنيمتي است!

خدايا!... ما را به چشمه كربلا تشنه تر كن!