بازگشت

زمينه ي عروج


انسان به روح وابسته است و اگر بندهاي شهواني و آرزوهاي نفساني گسسته شود، آن چنان شكوه و عظمتي پيدا مي كند كه فوق تصور است:



تن آدمي شريف است به جان آدميت

نه همين لباس زيباست نشان آدميت



اگر آدمي به چشمست و زبان و گوش و بيني

چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت



رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند

بنگر كه تا حد است مكان آدميت [1] .



بايد براي صيقلي روح و صفاي قلب، درون را به زيور تقوا آراست و جامه ي ريا را از تن بيرون آورد:



اي درونت برهنه از تقوي

وز درون جامه ي ريا داري



پرده ي هفت رنگ در مگذار

تو كه در خانه بوريا داري [2] .




و آن زمان كه روح، از دام نفس رها گردد، نغمه هاي عالم قدس را مي شنود:



حكايتي ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصيحت مردم حكايتي است به گوشم



ذوق سماع مجلس انس است به گوش دل

وقتي رسد كه گوش طبيعت بياكني [3] .



سالك: پس از هر ذكر، اين عبارت را بر زبان آرد يا بر دل بگذراند كه «الهي أنت مقصودي و رضاك مطلوبي؛ خداوندا! مقصود من تو هستي و رضاي تو».

بر اين اساس، وقتي انسان سالك دانست كه بدن مانند پوشاكي براي روح است، در جست و جوي آن حقيقت كه لباس تن را پوشيده است برمي آيد؛ چرا كه روح آدمي يك ايده آل بيش تر ندارد، و آن «لقاء الله» است.

ياد خدا براي روح و جان انسان، هم چون غذا و آب براي تن است، همان گونه كه خداوند مي فرمايد:

(ألا بذكر الله تطمئن القلوب)؛ [4] آگاه باشيد تنها با ياد خدا، دل ها آرامش مي يابد.

حضرت سيدالساجدين امام زين العابدين عليه السلام در مناجات محبين و دوستداران خدا فرموده است:

الهي من ذا الذي ذاق حلاوة محبتك فرام منك بدلا و من ذا الذي أنس بقربك فابتغي عنك حولا؛ معبود من، كيست كه شيريني محبتت را چشيد و به جاي تو ديگري را برگزيد؟ و كيست كه به قربت انس گرفت، و خواست از تو جدا شود.

در اين مقام است كه انسان به طور عيني درمي يابد خطاب خداوند را كه فرمود:

(يا أيها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه) [5] .

برنامه ي ملاقات با حضرت حق را خداوند مقرر فرموده، لذا براي راه ملاقات به كتاب الهي كه نوشته و پيام دوست است، مراجعه كرده، اين بخش از آيه ي شريفه را مي يابد:

(فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه أحدا)؛ [6] و هر كس به لقاي رحمت او اميدوار است، بايد نيكوكار شود و هرگز در پرستش خدا، احدي را شريك نسازد.

البته از اين برنامه انسان مي تواند واجد تحصيل نفس مطمئنه و آسايش انساني و تكميل شخصيت نفساني، با تحقق مراتب عالي اطمينان گردد، تا در شعاع اين خطاب پروردگار قرار گيرد: (يا أيتها النفس المطمئنة، ارجعي الي ربك راضية مرضية، فادخلي في عبادي، و ادخلي جنتي)؛ [7] (به اهل ايمان خطاب لطف شود) اي نفس قدسي مطمئن و دل آرام. امروز به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنود و او راضي (از اعمال) توست. باز آي و در صف بندگان خاص من در آي. و در بهشت داخل شو.


نقل شده كه در يكي از مواقف حساس انساني فرشته ي مقرب الهي به مؤمن مي گويد: يا ولي الله... افتح عينك فانظر...؛ اي ولي خدا! چشم هايت را باز كن.

پس نگاه و نظر كن كه در آن حال رسول اكرم و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و ائمه عليهم السلام را مشاهده مي كند و خطاب مي شود: «... والأئمة عليهم السلام رفقاؤك؛ [8] ائمه عليهم السلام رفيقان تو هستند».

آن گاه منادي از طرف رب العزة و الجلال ندا سر مي دهد: (يا أيتها النفس المطمئنة، ارجعي الي ربك راضية مرضية) [9] .

بر اساس اين گفتار ارزشمند، اگر انسان ها كه اسير قفس تن هستند و از پرواز به ملكوت عالم محروم، به گونه اي با انسان هاي كامل پيوند برقرار كنند، به اندازه ي گستره ي وجود خويش، به مقام كرامت نزديك شوند كه هر انساني، سرمايه ي رسيدن به آن مقام منيع را داراست كه (و لقد كرمنا بني آدم) [10] كه جرعه نوش از پيمانه ي عشق و جام سبوي كريمان باشند.


پاورقي

[1] غزليات.

[2] گلستان.

[3] غزليات.

[4] رعد «13» آيه‏ي 28.

[5] انشقاق «84» آيه‏ي 6.

[6] کهف «18»، آيه‏ي 110.

[7] فجر «89» آيه‏ي 27-30.

[8] کافي، ج 3، ص 128.

[9] زلال نيايش، قسمتي از مقدمه‏ي آية الله العظمي حاج ميرزا محمد حسن احمدي فقيه يزدي.

[10] رعد «13» آيه‏ي 70.