بازگشت

مصيبت سيد الشهداء بر اهل آسمان ها


درك اين فراز از زيارت، نياز به علم ندارد، بلكه بصيرت و معرفت مي طلبد.

همه ي موجودات جهان به تسبيح خداوند مشغول هستند. در آيات بسياري از قرآن، به اين مسأله تصريح شده است كه در اين مقام، مناسب است به آياتي اشاره گردد:

1. (يسبح لله ما في السماوات و ما في الأرض الملك القدوس العزيز الحكيم)؛ [1] آن چه در زمين و آسمان هاست به ستايش خدا كه پادشاهي منزه و پاك مقتدر داناست مشغول اند.

2. (تسبح له السماوات السبع والأرض و من فيهن و ان من شي ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم انه كان حليما غفورا)؛ [2] هفت آسمان و زمين و هر چه در آن هاست، همه به ستايش و تنزيه خدا مشغولند و موجودي نيست جز آن كه ذكرش تسبيح و ستايش حضرت اوست و ليكن شما تسبيح آن ها را فهم نمي كنيد. همانا او بسيار بردبار و آمرزنده است.

3. (أو لم يروأ الي ما خلق الله من شي ء يتفيأ ظلاله عن اليمين و الشمآئل سجدا لله و هم داخرون، و لله يسجد ما في السماوات و ما في الأرض من دآبة والملائكة و هم لا يستكبرون، يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون)؛ [3] آيا چشم نگشودند كه ببينند هر موجودي چگونه آثار و اظله خود را به هر جانب مي فرستد و از راست و چپ همه به سجده ي خدا با كمال فروتني مشغولند. هر چه در آسمان ها و زمين است، از جنبندگان و فرشتگان، همه بي هيچ تكبر و با كمال تذلل، به عبادت خدا مشغولند. و تمام موجودات از خدا كه فوق همه ي آن هاست مي ترسند و هر چه مأمورند اطاعت مي كنند.

علاوه بر آيات فراواني كه در اين موضوع موجود است، هيچ استبعادي ندارد كه در رثاي سيد الشهداء عليه السلام، اهالي آسمان متأثر باشند، چرا كه گريه ي هر موجودي بر آن حضرت عليه السلام، متناسب با وضعيت آن موجود است؛ به عنوان مثال، تأثر خورشيد و ماه به گرفتگي آن ها، و تأثر زمين به جابجايي آن و... مي باشد.

بر همين اساس، امام زمان عليه السلام، در زيارت ناحيه ي مقدسه، چنين مي فرمايد:


و بكت السماء و سكانها والجنان و خزانها و الهضاب واقطارها والبحار و حيتانها و الجنان و الدانها و البيت و المقام و المشعر الحرام و الحل و الحرم؛ و گريه كردند آسمان و ساكنانش، بهشت و نگهبانانش، كوه ها و دامنه هايش، درياها و ماهيانش، بهشت و نوجوانانش، خانه ي كعبه و مقام ابراهيم و مشعرالحرام و حل و حرم.

نيز آن حضرت عليه السلام درباره ي گريه كردن فرشتگان آسمان ها در مصيبت جدش، در زيارت ناحيه ي مقدسه مي فرمايد:

السلام علي من بكته ملائكة السماء؛ سلام بر كسي كه فرشتگان آسمان بر او گريه كردند.

بنابراين چون عالم داراي شعور و درك و حركت است و گردش آسمان، حركت زمين، ريزش باران، حركت ابر و... همه در اطاعت امر پروردگار متعال است، اگر انسان اهل دل و معنا باشد، درمي يابد كه باطن موجودات همه هوشيار و تسبيح گوي خالق هستي هستند. به همين دليل، عالم در مصيبت ولي خدا، به سوگ و ماتم نشست؛ چرا كه مصيبت بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصوم عليهم السلام، شكافي را در عالم به وجود آورد كه بر همه عالم سخت است.


فلعن الله امة اسست اساس الظلم والجور عليكم اهل البيت و لعن الله امة دفعتكم عن مقامكم و ازالتكم عن مراتبكم التي رتبكم الله فيها و لعن الله امة قتلتكم و لعن الله الممهدين لهم بالتمكين من قتالكم برئت الي الله و اليكم منهم و من اشياعهم و اتباعهم و اوليائهم اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الي يوم القيمة.

پس خداوند لعنت كند مردمي را كه اساس ظلم و بيداد را بر شما اهل بيت بنياد كردند و خداوند لعنت كند گروهي را كه شما را از مقام و مرتبه ي (خلافت) خود منع كردند و رتبه اي را كه خداوند، مخصوص به شما گردانيده بود، از شما گرفتند.

و خداوند لعنت كند گروهي را كه شما را كشتند و خداوند لعنت كند آن مردمي را كه از امراي ظلم، براي كشتن شما اطاعت كردند.

من به سوي خداوند و به سوي شما از آن ظالمان و پيروان و همراهان و دوستانشان بيزاري مي جويم. اي اباعبدالله! من تا روز قيامت با هر كه با شما در صلح است، در صلح هستم و با هر كه با شما در جنگ است درستيزم.




خدا لعنت كند اعداي دين را

كه بنهادند تخم ظلم و كين را



عليه اهل بيت عصمت حق

موالي كريم و نور مطلق



خدا لعنت كند، حق را ربودند

شما را دور از منصب نمودند



همان جايي كه حق، آن جايتان داد

خداوند جهان مأوايتان داد



خدا لعنت كند آن امتي را

كه پر كردند خون قلب نبي را



نفير قتل تو با هم سرودند

سر حق را جدا از تن نمودند



خدا لعنت كند آنان كه بي تاب

مهيا شان نمودند آن چه اسباب



برائت جويم از اين قوم، يك بند

كنم رو سوي تو سوي خداوند



از اين دون مسلك و از پيروانش

از آن اتباع و از آن دوستانش



منم آن دوستدار دوستانت

منم خصم تمام دشمنانت



بر اين ره با رگ و خون، تا قيامت

كنم با جان و مالم استقامت





پاورقي

[1] جمعه «62» آيه‏ي 1.

[2] اسراء «17» آيه‏ي 44.

[3] نحل «16» آيه‏ي 48-50.