بازگشت

كشته ي اندوه و اشك


كربلا بر پا دارنده قيامت انسان ها و رستاخيز روان هاي مردم در مسير تاريخ است. آدميان بر صحنه حيات و پهنه هستي بر پاي مي ايستند تا راه حسين عليه السلام را بشناسند و به سوگ بنشينند تا خود حسيني شوند. از كلام هر كس كه از ستم بيزار است و ظلم او را به خروش درآورده، نداي عاشورا مي جوشد و اين نداي خونين چون پرچمي به چكاد [1] هر قيام در اهتزاز بوده و تا قيامت چنين خواهد بود.

امام حسين عليه السلام درباره ي مصائبي كه بر او وارد شده فرمود:

من كشته اندوه و اشكم، هيچ مؤمني مصائب مرا به ياد نمي آورد مگر آن كه محزون شده و اشكش جاري مي گردد.

در اين راستا، اگر جلوه هاي عواطف انسان، از شناختي عميق و آگاهي گسترده سرچشمه بگيرند، پرتوهاي معنوي امام معصوم عليه السلام مي تواند در جلب و جذب معنويت و نور گرفتن از خورشيد پر فروغ حق مؤثر باشد.

انسان همواره بايد به تزكيه ي درون خود بپردازد و قلب و ذهن خويش را از زنگارها دور سازد.

بصيرت و شناخت نسبت به شخصيت هاي برجسته و وارسته كه فرستادگان الهي هستند، رابطه انسان را با خاندان عصمت و طهارت با شور و شوق بيشتر و اظهار ارادت قلبي همراه مي كند.

علماي شيعه به تأسي از سيره ي اهل بيت عليهم السلام و نيز توصيه ي معصومين عليهم السلام، نسبت به حضرت سيدالشهداء عليه السلام عشق سرشار داشته اند و آن حماسه ي بزرگ حسيني، شور زايد الوصفي در آنان به وجود مي آورد تا در سوگ سالار فداكاران خالصانه بگريند و در منازل، مدارس و حسينيه ها مجالس سوگواري برپا كنند و از تكريم عزاداران و خدمت به جامعه ي سوگوار دريغ نورزند.

نكته ي مهم اين كه بعضي از بزرگان، در وصيت نامه خود به برپايي مجلس عزاداري امام حسين عليه السلام تأكيد كرده و وصيت نمودند قدري از تربت امام حسين عليه السلام، يا دستمالي كه اشك هاي خويش را در مجالس حسيني با آن پاك كرده اند با آنان دفن كنند.

از آن جا كه شهادت مظلومانه ي سيدالشهداء از هر رويداد تاريخي ديگري دردناك تر و غم انگيزتر است، ياد آن صحنه ها، انسان را به اندوهي جانگداز و سرشكي سوزناك مبتلا مي كند.


پاورقي

[1] به معناي قله.