بازگشت

الگوي رازداري


قيس پسر مسهر از پيشگامان شهادت است، نامه رسان مبارزي كه در شكل گيري جريان عاشورا نقش مهمي برعهده داشت. امام عليه السلام نامه اي به مردم كوفه نوشت و در آن تاريخ حركت به كوفه و دستور العمل هايي براي مردم در نظر گرفته بود. پيك امام، قيس بن مسهر در قادسيه به دست مأموران ابن زياد دستگير شد و به ناچار براي حفظ اسرار نامه را پاره كرد.


در پاسخ درخواست ابن زياد براي دشنام گويي آل علي عليه السلام بر منبر رفت و بعد از حمد و ثناي الهي شروع به لعن و دشنام ابن ياد و بني اميه و سلام و صلوات بر علي عليه السلام و فرزندان او كرد. سپس افزود: اي مردم، من پيك و فرستاده ي حسينم، به دعوتش پاسخ دهيد. در اين زمان ابن زياد دستور داد تا او را از بالاي دار الاماره به پايين پرتاب كنند. [1] .

قيس براي فاش نشدن اسرار و اظهار محبت به خاندان علي عليه السلام با آغوش باز پذيراي شهادت شد. او براي جلوگيري از خطري كه جان عده اي مؤمن خدا جو و پيرو امام را تهديد مي كرد، خود را به خطر انداخت تا سلامت ديگران تأمين شود.

قيس مي توانست به ابن زياد پاسخ مثبت داده، خود را از آن مهلكه برهاند، اما اثري جز زندگي چند روزه ي دنيوي در آن نديد. او ترجيح داد با ابراز محبت به علي عليه السلام و فرزندانش و بيزاري از دشمنان، درس محبت را به آيندگان منتقل كند. در پي حفظ اسرار نظامي و اعلان محبت به اهل بيت بود كه جامه ي زيباي شهادت را بر تن كرد. امام حسين عليه السلام پس از شنيدن خبر شهادت قيس، چشمش پر از اشك شد و آيه «و منهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر» [2] را تلاوت فرمود. نظير اين داستان در مورد عبدالله بن يقطر نيز وارد شده است. [3] او كه تا پاي جان براي حفظ اسرار نظامي و اظهار محبت به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پايداري كرد، به دستور ابن زياد از بالاي بام به زير افكنده شد، هنوز رمقي در تنش باقي بود كه قاضي كوفه دستور داد سر از تن او جدا كنند.



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 370.

[2] احزاب (33) آيه‏ي 23.

[3] سوگنامه‏ي آل محمد، ص 202.